به دنبال وفات فرزند و تالمات روحى، ايشان، در سال هزار و سيصد و چهل قمرى، به مشهد مقدس كوچيد و چند ماه در آن جا توقف كرد.
در مشهد، مورد توجه علما و طلاب مشهد قرار گرفت و حوزهى درس تشكيل داد و با بزرگان علماى مشهد و نيز عارف نامى شيخ حسنعلى نخودكى – اعلىالله مقامه – مانوس گرديد.
بر اثر اصرار اهالى بروجرد و نامهها و تلگرافهاى پياپى ايشان، و آمدن گروهى از بزرگان آن شهر به مشهد مقدس، سرانجام مشهد را ترك گفت و عازم وطن گرديد.
در بازگشتبه بروجرد، وارد قم مىشوند و مورد توجه علماى شهر، مانند آيتالله مؤسس، قرار مىگيرند و به دنبال اصرار طلبهها، در قم درسى را شروع مىكنند، اما باز نامههاى فراوانى از بروجرد به قم فرستاده مىشود كه محتوايشان درخواستبازگشت ايشان به بروجرد بود.
ايشان، پس از يك سال دورى از بروجرد، با استقبال گرم و پرشكوه مردم بروجرد، وارد اين شهر مىشوند.