هلال

 

 

 

علی زمانی قمشه‏ای

سخن نخست

برپایی و یادواره فقیهان فرهیخته وظیفه‏ای است انسانی و اسلامی. از جمله بزرگ فقیهانی كه در این عصر، حریم پاك و مقدس اسلام و تشیع را پاس داشته حضرت آیة‏اللّه حاج آقا حسین بروجردی ـ رضوان اللّه‏ تعالی علیه ـ است. وی از برجستگان حوزه دین و مرجعیت شیعه است كه عمر با بركت خویش را صرف احیای اسلام و مذهب، و پاسداری از علم و فقاهت نمود، و آن را به اوج شكوه، عظمت و شكوفایی رساند.

نگارنده به پاس خدمات بی‏شائبه معظّم‏له به جهان بشریت و اسلام رساله «هلال» را به ساحت آن «بدر كامل» تقدیم می‏دارد. و دوام تابش و پرتو پرفروغش را در سپهر فقاهت آرزومند است.

هلال

قرآن كریم ازماه، هلال، منازل ماه و… بارها سخن به میان آورده و ذیل هر آیه هدفی را تعقیب كرده است؛ از جمله:

هُوَ الّذی جَعَل الشّمسَ ضیاءً وَالقمَرَ نُوراً و قَدَّرهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنینَ و الحسابَ، ما خَلَقَ اللّهُ ذلكَ إِلاّ بِالحقِّ؛1

او كسی است كه خورشید را روشنایی و ماه را نور داد، و برای آن منزل‏گاه‏هایی مقدّر كرد تا

……………………………………………………………………….

1 . یونس (10) آیه 5.

عدد سال‏ها و حساب كارها را بدانید، خداوند، این را جز به حق نیافریده است.

و فرمود:

فالِقُ الإصْباحِ و جَعَل الّیلَ سَكناً وَالشّمسَ وَالقمرَ حُسْباناً ذلكَ تَقْدیرُ العَزیزِ العَلیمِ؛1

او شكافنده صبح است و شب را مایه آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است، این اندازه‏گیری خداوند توانای داناست.

هم‏چنین فرمود:

یسْئلونكَ عَنِ الأهِلّةِ قُلْ هِی مَواقیتُ لِلنّاسِ وَالحَجِّ…؛2

(ای پیامبر!) درباره هلال‏های ماه از تو سؤال می‏كنند، بگو آن‏ها بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای نظام زندگی مردم وتعیین وقت حج است… .

و فرمود:

الشّمسُ و القمرُ بِحُسْبانٍ؛3

خورشید و ماه بر طبق حساب منظمی می‏گردند.

بر این پایه نخست تذكر اموری چند لازم به نظر می‏آید:

1. مدار حركت زمین گرد خورشید عبارت است از: صفحه منطقة‏البروج .

2. گردش نجومی ماه دور كره زمین از مغرب به مشرق برابر 27 روز و تقریباً 8 ساعت است، و مدت گردش هلالی آن برابر است با مدت یاد شده به اضافه حركت كره زمین كه مجموعاً 29 روز و تقریباً 13 ساعت (یك ماه هلالی) است. ماه هر درجه را در دو ساعت طی می‏كند.

3. روز و شب: ابتدای روز و شب نزد عرب و مسلمانان عبارت است از: آغاز حركت یك متحرّك (چون خورشید یا ماه) از افق مغرب تا رسیدن فردا به همان حال (مغرب)؛ بنابراین شب، قبل از روز است؛ زیرا حساب روز، ماه و سال آنان با رؤیت هلال است.

4. سال و ماه قمری: فاصله زمانی دو تقارن پی درپی خورشید و ماه، «ماه قمری» نامیده می‏شود و با گردش یك‏ساله زمین گرد خورشید، ماه نیز دوازده دور به فاصله مزبور گرد زمین

…………………………………………………………………………………………………….

1 . انعام (6) آیه 96.

2 . بقره (2) آیه 189.

3 . رحمن (55) آیه 5.

گردش دارد كه هلال آن دیده می‏شود، این دوازده دور گردش ماه را اصطلاحاً یك «سال قمری» می‏نامند.

مقدار متوسط یك سال قمری برابر است با 354 روز و 8 ساعت و 48 دقیقه. كسر یك روز، برابر است با 000،048،114، رابعه، این كسر نسبت به یك روز برابر است با 36666/0 بنابراین یك سال قمری برابر است با 367/354 روز.

تاریخ رسمی اسلام بر پایه گردش ماه استوار است، ملت چین نیز از زمان‏های بسیار دور و پیش از تولد حضرت مسیح علیه‏السلام محاسبات خود را بر اساس گردش ماه استوار ساخته، سال قمری گاه‏شمار آنان به حساب می‏رفته و تاكنون نیز بر اعتبار خود باقی است.

بنابراین رؤیت ماه نشانه آغاز ماه و سال قمری است و هر دوازده ماه به نام‏های محرّم، صفر، ربیع‏الأوّل، ربیع‏الثانی، جمادی‏الأوّل، جمادی‏الثانی، رجب، شعبان، رمضان، شوّال، ذوالقعده، و ذوالحجّه تشكیل‏دهنده یك سال قمری اصطلاحی می‏باشند، و آن‏ها بر دو گونه‏اند:

الف) ماه‏های قمری وسطی: یك ماه قمری وسطی برابر است از فاصله بین دو تقارن متوالی ماه و خورشید و یا دو مقابله متوالی، و یا وقوع آن دو در یك خط نصف‏النهار كه فاصله آن 29 روز و 12 ساعت و 48 دقیقه است، و چون ضبط آن بر عموم مردم دشوار است. منجّمان در این روش تعدیلات تقویمی را در نظر نمی‏گیرند و ماه‏های فرد را سی (30) روز و ماه‏های زوج را بیست و نه (29) روز به حساب می‏آورند، با این استثنا كه یازده (11) بار در مجموع سی سال ذوالحجّه را سی (30) روز می‏شمرند؛ این سال‏ها عبارتند از: 2، 5، 7، 10، 13، 15، 18، 21، 24، 26، 29.

دلیل این كار آن است كه یك سال قمری برابر است با 354 روز و 51 و 61 روز، و عدد «سی» كوچك‏تر عددی است كه دارای 51 و 61 عدد صحیح است. جمع این دو كسر با هم یازده (11) می‏شود، پس در مدت سی سال، كسرها، یازده روز كامل می‏گردند، از این‏رو در سی سال باید یازده بار ذوالحجّه «كبیسه» یعنی سی روز به حساب آید، بنابراین چنین داریم:

دقیقه 1440 = دقیقه 60×24 ساعت

51 = دقیقه 288 = 5 ÿ 1440 دقیقه

61 = دقیقه 240 = 6 ÿ 1440 دقیقه

كسر یك روز = دقیقه 528 = 240 + 288

دقیقه 48، ساعت 8 = دقیقه 60 ÿ 528 دقیقه

دقیقه 15840 = سال 30 × 528

روز 11 = 1440 ÿ 15840

امضای شرع: در منابع دینی ما روایاتی به چشم می‏خورند كه به نظر می‏رسد سال و ماه‏های «قمری وسطی» مورد امضا و تأیید قرار گرفته باشند؛ از جمله امام صادق علیه‏السلام می‏فرماید:

خداوند تبارك و تعالی دنیا را در شش روز آفرید. آن‏گاه خلقت را قطع كرد. سال، 354 روز است. شعبان هرگز تمام (یعنی سی روز) نیست. به خدا سوگند رمضان هرگز ناقص (یعنی 29 روز) نیست ـ امر فریضه هیچ‏گاه ناقص نمی‏باشد ـ زیرا خدای عزّوجلّ می‏فرماید: «… وَلِتُكْمِلُوا العِدَّةَ …»1 (هدف این است كه نقص ماه رمضان را كامل كنید) شوال 29 روز است. ذوالقعده سی روز است؛ زیرا حق تعالی می‏فرماید: «وَواعَدْنا موسی ثَلاثینَ لَیلَةً وأتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّه أرْبَعین لَیلَةً…»؛2 ما به موسی سی شب وعده كردیم، سپس آن را با ده شب (از اوّل ذوالحجّه) دیگر تكمیل كردیم، به این ترتیب میعاد پروردگارش با او چهل شب تمام شد.» ذوالحجّه 29 روز و محرّم سی روز است. سپس ماه‏ها، بعد از آن یكی تام و دیگری ناقص است.3

فقهای بزرگوار از سویی این‏گونه احادیث را مخالف با واقع یافتند؛ زیرا مشاهده كردند كه ماه رمضان مثلاً گاهی ناقص (29 روز) واقع می‏شود.

از سوی دیگر برای كنار گذاشتن آن‏ها هم دلیل قانع‏كننده‏ای نداشتند، از این‏رو حمل بر تقیه و امثال آن كردند.4

حال آن‏كه جایی برای این گونه حمل‏ها وجود ندارد؛ زیرا برای همه مسلمانان اعم از عامّه و خاصّه ثابت است كه ماه رمضان مثلاً گاهی ناقص می‏باشد، لذا دلیلی بر این حمل‏ها باقی نمی‏ماند جز آن‏كه بگوییم: شارع مقدس در مقام بیان ماه و سال وسطی بوده است، از این‏رو منافات ندارد كه ماه‏های قمری گاهی چند ماه متوالی و پی‏درپی 29 یا سی روز واقع شوند. چنان‏كه خواهد آمد.

ب) ماه‏های شرعی: اهل شرع ماه‏های قمری را از «رؤیت هلال» تا رؤیت هلال دیگر محاسبه می‏كنند «بیرونی» بر آن است كه امكان دارد دو ماه پیوسته تمام باشد و تا سه ماه

………………………………………………………………………………

1 . بقره (2) آیه 185.

2 . اعراف (7) آیه 142.

3 . محمد بن یعقوب كلینی، فروع كافی، به تصحیح غفاری، نشردار كتب اسلامیه، تهران 1391 ق/1350 ش، ج4، كتاب الصیام، باب نادر، ص 79، ح 2.

4 . ر.ك: حسن حسن‏زاده آملی، دروس معرفة الوقت و القبله، نشر جامعه مدرّسین، قم 1416 ه·· .، ص 527 و بعد.

پیوسته ناقص رؤیت شود؛1 ولی صاحب زیج بهادری پس از محاسبه‏ای دقیق می‏نویسد: «و ممكن است چهار ماه متوالی هر ماه سی روز و سه ماه متوالی هر كدام بیست و نه (29) روز واقع شود»؛2 زیرا فرآیند محاسبات دقیقِ تعدیلات، چنین نتیجه‏ای را به بار خواهد آورد.

5. هرگاه نور كوكب بزرگی چون خورشید بر كواكب كوچك‏تر از خود هم‏چون ماه، زمین و سایر سیارات بتابد طرف نورانی آن‏ها كه برابر خورشید قرار گرفته بیش‏تر و بزرگ‏تر از طرف تاریك آن‏هاست كه برابر خورشید قرار نگرفته است. از این‏رو یك سایه مخروطی كشیده و طولانی پدید می‏آید، قاعده این سایه مخروطی یك دایره كوچكی است كه به عنوان فصل مشترك نور و ظلمت قرار دارد، و چون زمین مثلاً در هر شبانه روز یك دور گرد خود می‏چرخد آن سایه مخروطی نیز دایماً دور زمین در گردش است كه ما آن را «شب» می‏نامیم.

6. طول و عرض: از دیده ناظر زمینی هر روز مركز جرم خورشید از دوایر نصف‏النهار شهرها و نقاط زمین می‏گذرد و یكی از آن‏ها به عنوان «مبدأ طول» از نصف‏النهار «گرینویچ» انگلستان می‏گذرد.

دایره استوا نیز به عنوان «مبدأ عرض» بلاد مورد اتفاق جهانیان قرار گرفته و از دو سوی شمال و جنوب تا قطب‏ها؛ یعنی تا ْ90 درجه عرض‏ها، امتداد دارند.

7. می‏دانیم كه صفحه افق حقیقی از مركز كره زمین می‏گذرد و افق حسّی، محلی و مرئی عبارت است از: بزرگ‏ترین دایره صغیره‏ای كه از دید ناظر بر سطح زمین گذشته و با افق حقیقی موازی است.

8. می‏دانیم كه ماه در حال اقتران با خورشید بیش از نصف نورانی آن برابر خورشید و نیمه كوچك‏تر و تاریك آن رو به زمین است كه دیده نمی‏شود، از این‏رو گفته می‏شود: ماه در «محاق» است. در این حالت اگر مركز جرم زمین، ماه و خورشید در یك خط قرار گیرند خورشیدگرفتگی پیش می‏آید، و اگر ماه در شمال یا جنوب خورشید قرار گیرد ـ چون ماه تا بیش از ْ5 درجه از منطقة‏البروج عرض می‏گیرد ـ محاق صورت می‏گیرد بدون كسوف، این حالت هر ماه یك‏بار اتفاق می‏افتد.

ماه پس از دور شدن از خورشید و خروج از تحت شعاع آفتاب، نخست به شكل هلال و یك تیغه بسیار باریك دیده می‏شود و سپس به تدریج با فاصله گرفتن بیش‏تر بر پهنه باریك

……………………………………………………………………………………

1 . بیرونی، التفهیم، به كوشش: همایی، خواجه نصیر طوسی رحمه‏الله سی فصل، فصل سوم، ص 220.

2 . مولی غلامحسین جونپوری شیرازی، زیج بهادری، ط. هند، ص 50.

آن افزوده شده تا به حالت تربیع و سپس به حالت بدر (ماه كامل) در آید. (نگ: شكل زیر).

نمودار

اسباب اختلاف رؤیت

1. اختلاف طول شهرها

هر شهر و بلدی كه طول آن نزدیك‏تر به مبدأ طول (گرینویچ) باشد در بسیاری اوقات امكان رؤیت در آن بیش از شهر و نقاطی است كه طول شرقی آن‏ها زیادتر از مبدأ مزبور باشد؛ یعنی در بلاد غربی‏تر امكان رؤیت بیش از بلاد شرقی است گرچه در عرض با هم مساوی باشند؛ مثلاً در مغرب و مراكش امكان رؤیت بیش از تهران و مشرق زمین است.

2. اختلاف عرض شهرها

الف) دوری بُعد «معدّل‏النهار» از منطقة‏البروج و نزدیك شدن به آن، در كوتاهی و بلندی شب و روز تأثیری شایسته دارد. بر این پایه اگر دو شهر در طول و عرض برابر باشند، امّا یكی در نیم‏كره جنوبی و دیگری در نیم‏كره شمالی قرار گرفته باشد این امكان هست كه در یك روز معین هلال در شهر اوّل دیده نشود و در شهر دوم رؤیت گردد؛ مثلاً شهر اوّل دارای ْ35 درجه عرض جنوبی و شهر دوم در عرض ْ35 درجه شمالی باشد در این فرض، روز برای شهری كه در عرض ْ35 درجه جنوبی قرار گرفته حدود چهار ساعت كوتاه‏تر از همان روز است. و برای شهر دوم؛ یعنی روز شهر دوم دو ساعت از طرف بامداد و دو ساعت از طرف پسین بزرگ‏تر است. از این‏رو ممكن است در افق شهر اوّل هلال رؤیت نشود و دو ساعت بعد در افق شهر دوم (واقع در عرض ْ35 درجه شمالی) رؤیت گردد، عكس این فرض هم تصور دارد.

ب) چون بُعد (عرض) قمر از ـ دایره بروج ـ به سمت شمال و جنوب ـ حدود ده درجه است،اگر بُعد قمر در سمت شمال باشد امكان رؤیت در نواحی و آفاق جنوبی كم‏تر است و بالعكس، اگـر چـه هـر دو شهر از آفاق یاد شده در یك طول هم قرار گرفته باشند.

ج) چون مدار حركت ماه به دور زمین غالباً حول معدّل‏النهار = استوای فلكی و مناطق استوایی است، وسعه مشرق و مغرب، بین صفر تا ْ5/23 درجه شمالی یا جنوبی بیش نیست، لازم می‏آید ماه در مناطقی كه بیش از میل كلّی (ْ5/23) عرض دارند به افق نزدیك‏تر باشد از این‏رو:

اوّلاً، هـلال هنگـام غـروب آفتـاب بـه افـق نـزدیك‏تر است؛ در نتیجه زودتر غروب می‏كند.

ثانیا، گرد و غبارهایی كه غالباً نزدیك افق گرد می‏آیند سبب می‏شوند رؤیت هلال با مشكل روبه‏رو گردد، به ویژه در شهرهایی كه دارای عرض‏های بالا هستند، بر خلاف شهرهایی كه استوایی و یا معتدله نزدیك به استوا باشند؛ چرا كه انسان گردش ظاهری معدّل‏النهار و منطقة‏البروج را تقریباً بالای سر (دولابی) می‏بیند. از این‏رو هلال به سهولت رؤیت می‏گردد.

3. اوضاع فلكی

1. بُعد تقویم ماه از تقویم خورشید كه آن را «بُعد سوی» خوانند عبارت است از: موقعیت «مركز ماه از مركز خورشید»، به گفته بیرجندی: درجات منطقة‏البروج را درجات سَوا گویند؛ چه آن را همه برابر گرفته‏اند و اجزای [یعنی درجات] معدّل النهار را به آن نسبت كرده‏اند، و آن موضع قمر است به خورشید.1

2. دور و نزدیك شدن ماه به زمین: می‏دانیم كه فاصله ماه از زمین در حال «حضیض» كه به زمین نزدیك‏تر است عبارت است از: 000،360 هزار كیلومتر و در حال «ذروه = دوری» حدود 000،400 كیلومتر است، و بدیهی است كه امكان رؤیت در حال حضیض بیش از حال دوری است.

3. بُعد معدّل: و آن عبارت است از: «بُعد و فاصله غروب ماه پس از غروب خورشید». بنابراین هر اندازه بُعد و فاصله غروب ماه زیادتر باشد زمان مكث و درنگ هلال فوق افق بیش‏تر است و بهتر می‏توان رؤیت كرد، و اگر این فاصله كم باشد قمر فوراً پشت سر آفتاب غروب می‏كند و قابل رؤیت نیست.

……………………………………………………………………………..

1 . مولی عبدالعلی بیرجندی، شرح زیج سلطانی، باب كیفیت استخراج هلال.

دانشمندان فنّ تقویم برآنند كه ماه، از شش درجه قبل از قرار گرفتن در راستای خورشید (برابر 12 ساعت) تا ْ6 درجه بعد از دور شدن از آن در محاق است و با چشم معمولی امكان رؤیت ندارد و بعد از ْ7 تا ْ8 درجه شكل هلال بسیار ضعیف و قابل رؤیت است.

خواجه نصیرالدّین طوسی و دانشمندانی كه پس از او عهده‏دار تقویم شدند به پیروی از او «بعد معدّل» را ده درجه (ْ10) برابر چهل (40) دقیقه زمانی به عنوان «ضابطه جهت رؤیت» انتخاب كردند ـ كه برابر 20 ساعت پس از اقتران است ـ و گفته‏اند: اگر بُعد مزبور بین دوازده تا چهارده (ْ14ـ ْ12) باشد، هلال معتدل است و اگر زیادتر باشد، هلال كاملاً هویداست.1

گفتنی است، امروزه ثابت گشته كه هلال در شرایط ویژه تا حدود پنج درجه برابر با بیست دقیقه مكث ماه بعد از لحظه غروب خورشید قابل رؤیت است، چنان كه روز چهارشنبه 29 ماه رمضان 1418 ه··. برابر 8/11/1376 ش. و 28 ژانویه 1998 م.، حدود ساعت 5/9 صبح به ساعت رسمی ایران از لحظه مقارنه (محاق) خارج شده و بعد از غروب آفتاب رؤیت گشته است كه رسانه‏های ایران (رادیو و تلویزیون) از طرف صاحبان فتوا روز بعد؛ یعنی پنج‏شنبه را به عنوان عید (روز اوّل شوّال) اعلام كردند؛ چنان‏كه محاسبه از راه اینترنت و رایانه نیز این واقعیت را نشان می‏دهد، به سند و گزارش زیر دقت فرمایید:2 در این گزارش مدت مكث ماه بعد از لحظه غروب خورشید 22 دقیقه به حساب آمده است:

گزارش جامع طرح سراسری رؤیت هلال ماه‏های قمری برای ایران

گزارش شماره 1 رؤیت هلال ماه شوّال 1418

1. تاریخ:

8  بهمن  1376

29 رمضان   1418

28  ژانویه   1998

……………………………………………………………………………………………….

1 . مولی عبدالعلی بیرجندی، شرح زیج سلطانی، باب كیفیت استخراج هلال.

2 . محمد رضا صیاد، حسن طارمی و محمد باقری، رؤیت هلال ماه طی سال‏های 1415ـ 1418 ه·· . ق.، دفتر نشر بلاغ، 1378 ش.، ص 484 و بعد.

2. خلاصه گزارش: شرایط جوی نامساعد بود.

3. رصدگاه: عبدالرّحمان خازنی – تهران

4. وضعیت آسمان نزدیك به افق غربی در لحظه غروب خورشید: ابری و مه‏آلود

5. چند مشخّصه ماه و خورشید بر اساس محاسبه:

شماره ماه‏گرد نجومی: 929

شماره ماه‏گرد اسلامی: 17014

لحظه مقارنه: ساعت 9 و 31 دقیقه 8 بهمن 1376.

لحظه غروب خورشید: ساعت 17 و 28 دقیقه.

سنّ ماه در لحظه غروب خورشید: 7 ساعت و 57 دقیقه.

سمت ماه در لحظه غروب خورشید: 7/248 درجه.

ارتفاع ماه در لحظه غروب خورشید: 16/4 درجه.

لحظه غروب ماه: ساعت 17 و 50 دقیقه.

مدت مكث ماه بعد از لحظه غروب خورشید: 22 دقیقه.

گزارش رؤیت هلال ماه‏های 1418 هجری قمری

دنباله گزارش شماره 1 رؤیت هلال ماه شوّال 1418

سمت خورشید در لحظه غروب خورشید: 1/248 درجه.

اختلاف سمت ماه و خورشید در لحظه غروب خورشید: 6/0 درجه.

سمت ماه در لحظه غروب ماه: 8/251 درجه.

فاصله زاویه‏ای ماه از خورشید در لحظه غروب خورشید: 08/5 درجه.

اختلاف طول‏های دایرة‏البروجی ماه و خورشید در لحظه غروب خورشید: 45/4- درجه؟

عرض دایرة‏البروجی ماه در لحظه غروب خورشید: 45/2 درجه شمالی.

زاویه قطر ماه: 82/1953 ثانیه قوسی. موقعیت ماه در مدار خود به دور زمین: 00/2 شبانه‏روز قبل از لحظه حضیض.

سطح روشن ماه: 14/0 درصد.

6. نام راصد (ها): محمود اعرابی، محمد باقری، حجّت‏الحق حسینی ایرانی، فریبرز رسولی، حسن شیرازی، محمد رضا صیاد، حسن طارمی‏راد، مرتضی غفّارخانی، محسن قاضی میرسعید، اكبر میاندوآبچی و الیار میاندوآبچی. گزارش رؤیت هلال ماه‏های 1418 هجری قمری

دنباله گزارش شماره 1 رؤیت هلال ماه شوّال 1418

نمایش مختصّات افقی هلال ماه، خورشید و سیاره‏های مرّیخ و مشتری بر اساس محاسبه در شام‏گاه 8 بهمن 1376

در رصدگاه عبدالرّحمان خازنی ـ تهران

شایان ذكر است كه سندهای مزبور بر اساس محاسبات رایانه و اینترنت است؛ لیكن تقویم‏نگاران ما هنوز روش خواجه (بُعد ده درجه برابر با مكث چهل دقیقه بالای افق ـ بُعد معدّل ـ و سپری شدن 20 ساعت از تولد ماه) را از نظر دور نداشته‏اند؛ امّا مردم در عمل با چشم‏های تیزبین و یا به وسیله دوربین و … این فاصله را به نصف تقلیل داده و هلال را گاهی یك روز جلوتر از اعلام منجّم رؤیت می‏كنند، و چه بسا یاوه‏ای هم نثار و نصیب منجّم گردد.!!

4. عوامل فیزیكی

دود، گرد و خاك، و بخار آب نیز نقش تعیین‏كننده دارند. از این رهگذر در فصل زمستان كه بخار آب در جوّ، زیاد است رؤیت هلال مشكل‏تر است و چون در فصل تابستان، بخار آب كم است و سایر گازهای انعكاس دهنده نور بیش‏تر می‏شود. از این‏رو رؤیت هلال آسان‏تر خواهد بود.

هم‏چنین عوامل دیگر مانند: ابرها و كوه‏ها سبب می‏شوند رؤیت هلال ماه دشوار شود، بر خلافِ هوای صاف و سطح هموار زمین كه موجب می‏شود دید انسان بیش‏تر گردد.

5. عدم ضابطه كلّی

علمای این فنّ با این‏كه از روزگاران پیش درصدد تهیه ضابطه و قاعده‏ای كلّی بوده‏اند، امّا كم‏تر به این آرزو دست یازیدند. امروزه نیز یك فرمول كلّی و فراگیر جهت دیدن هلال وجود ندارد. گرچه فی‏الجمله قواعد و ضوابطی در این خصوص موجود است، چنان‏كه به آن‏ها اشاره خواهیم داشت.

سخن فقها

پس از دانستن و یادآوری امور مزبور، سخن فقها نوعاً بر پایه دو قول استوار است.

1. گروهی با بهره‏گیری از اصول و قواعد علمی و هیوی بر این نظرند كه: ادلّه نقلی (آیات و روایات اسلامی) دلالت تامّ بر لزوم اتحاد آفاق (شهرهای نزدیك به هم) و «موضوعیت رؤیت» دارند و… .

2. گروه دیگر با استفاده از قواعد و ادلّه مزبور معتقدند: اتحاد آفاق لازم نیست و ادلّه نقلی همه طریق به واقع، كاشف و نشانه از واقع می‏باشند و… و اینك توضیح كلام:

قول اوّل

اعتبار علمی: دانستیم كه ملت چین هم‏چون ملت عرب چه در زمان جاهلیت و چه پس از ظهور اسلام، آغاز ماه قمری را پس از خروج ماه از تحت‏الشعاع؛ یعنی از زمان «رؤیت هلال» دانسته‏اند. این پدیده جز در غروب روز 29 یا سی‏ام (30) اتفاق نمی‏افتد، از این‏رو شب اوّل ماه قبل از روز اوّل ماه به حساب می‏آید. بنابراین «رؤیت هلال» دخل تامّ در تحقق ماه هلالی دارد.

به گفته منجّمان ـ به پیروی از خواجه چنان‏كه خاطر نشان ساختیم- قمر حدّاقل پس از طی ده درجه كه عبارت از 20 ساعت از اقتران گذشته است قابل رؤیت است. از این‏رو وقتی ماه دیده شد، ماه قبل سپری، و ماه جدید آغاز گشته است و قطعاً حكم شهرها و بلادی كه عوارض طبیعی هم‏چون: ابر، كوه بلند، تپّه و بخار زیاد افقشان را پوشانیده در حكم شهرهایی است كه هلال را رؤیت كرده‏اند. بنابراین بلاد متحدالآفاق همه در این حكم یك‏سان هستند.

وانگهی اگر خروج از تحت‏الشعاع، امری سماوی و بر همه نقاط كره زمین یك‏سان است – چنان‏كه صاحبان قول دوم می‏پندارند – پس چرا این سخن را درباره كسوف نمی‏گویند، حال آن كه خور گرفت هم امری آسمانی است، بلكه می‏گویند: در هر ناحیه كسوف واقع شد همان منطقه باید به احكام آن ملتزم شوند نه سایر مناطقی كه در آن كسوف واقع نشده است! پس همان‏گونه كه نواحی مختلف در كسوف مختلف می‏شوند درباره رؤیت و عدم رؤیت هلال هم یك‏سان نیستند.

ادلّه شرعی: موضوعات عرفیه‏ای كه موضوع احكام شرعی قرار می‏گیرند باید گستره، سعه ضیق، اطلاق و تقیید مفهوم آن از عرف گرفته شود؛ مانند بیع، شهر = ماه، روز، شب، سال، و … .

از این‏رو وقتی شارع مقدس فرمود: «یسألونكَ عَن الشّهرِ الحَرامِ…»1، «شَهرُ رَمَضان الّذی أُنزِلَ فیه القرآن… فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهرَ فَلْیصُمْهُ…»2 و سایر آیاتی كه در مقام تشریع احكام است معنای شهر = ماه به عرف ارجاع می‏شود. از این‏رو عرف مردم، اوّل وقت دخول ماه را با «دیدن هلال» می‏داند، گرچه ساعاتی قبل از تحت‏الشعاع خارج شده باشد.

افزون بر این، از اخبار مستفیضه فریقین به تصریح چنین بر می‏آید كه معیار دخول ماه برای روزه، حج، عمره، پرداخت بدهكاری، سر رسید اسناد تجاری همه به رؤیت هلال است، و هم‏چنین است مستحبات و عباداتی كه در ماه‏های رجب، شعبان، محرّم، صفر و… وارد شده است.

بنابراین، پی آمدهای التزام به خروج ماه از تحت‏الشعاع و كفایت آن برای همه كره زمین عبارتند از:

1. دست شستن از احكام دین و پدید آوردن فقه جدید.

2. لازم می‏آید «رؤیت هلال» كاشف و نشانه محض باشد، با این‏كه روایات دلالت بر «موضوعیت» رؤیت دارند.

……………………………………………………………………………………….

1 . بقره (2) آیه 217.

2 . همان، آیه 185.

3. لازم می‏آید هرگاه رؤیت هلال با چشم عادّی ممكن نباشد رو به ابزار و آلات جدید (رصد، زیج، نجوم و منجّم) كنیم تا حكم به دخول ماه كند و… .

اطلاق روایات

در روایات اسلامی اطلاقاتی به چشم می‏خورند كه بنابر قول اوّل از طرفی باید همه علاج شوند و به حال اطلاقی خود باقی نمانند، و از سوی دیگر باید جنبه موضوعیت داشتن رؤیت آن‏ها ملاحظه شود و مدّ نظر قرار گیرد:

1. پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود:

صوموا لرؤیته وافطروا لرؤیته.

یعنی رؤیت، شرط دخول ماه است، و از این سخن پیداست كه دیدن هلال موضوعیت دارد.

2. صحیحه محمد بن مسلم عن أبی جعفر علیه‏السلام قال:

إذا رأیتم الهلال فافطروا ولیس بالرّأی والتّظنی ولكن بالرّؤیة.1

3. صحیحه حماد از امام صادق علیه‏السلام قال:

إذا رأو الهلال قبل الزّوال فهو الّیلة الماضیة و إذا رأوه بعد الزّوال فهو الّیلة المستقبلة.2

هم‏چنین روایات فراوانی در این مقام هست كه همه دلالت دارند «بینه» مقام رؤیت است از جمله:

1. عبداللّه بن سنان عن أبی عبداللّه علیه‏السلام قال:

لا تصم إلاّ للرّؤیة أوْ یشهد شاهدا عدل.3

2. حماد عن أبی عبد اللّه علیه‏السلام إنّ علیا علیه‏السلام كان یقول:

لا أجیز فی الهلال إلاّ شهادة رجلین.4

3. قیس عن أبی جعفر علیه‏السلام قال: قال أمیرالمؤمنین علیه‏السلام :

إذا رأیتم الهلال فافطروا أوْ شهد علیه بینة عدل من المسلمین.5

4. صحیحة أبو بصیر عن أبی عبد اللّه علیه‏السلام انّه سأل عن الیوم الّذی یقضی من شهر رمضان،

……………………………………………………………………………………

1 . شیخ حرّ عاملی، وسائل‏الشیعه، ج 4، ابواب احكام ماه رمضان، باب 13، ح 11.

2 . همان، باب 8 ، ح 6.

3 . همان، باب 3، ح 28.

4 . همان، باب 11، ح 1.

5 . همان، ح 6.

فقال:

لا تقضه إلاّ أن یثبت شاهدان عدلان من أهل الصّلاة متی كان رأس الشّهر، و قال: لا تصم ذلك الیوم الّذی یقضی إلاّ أن یقضی أهل الأمصار، فإن فعلوا فصمه.1

5. صحیحة منصور بن حازم عن أبی عبد اللّه علیه‏السلام قال:

صم لرؤیة الهلال وافطر لرؤیته، فإن شهد عندكم شاهدان مرضیان بأنّهما رأیاه فاقضه.2

نتیجه‏ای كه از این روایات و سایر مطلقات آینده به دست می‏آید یكی آن است كه رؤیت هلال، ملاك و معیار اصلی در فرا رسیدن ماه است و نسبت به همه نقاط و آفاق كره زمین اطلاق و شمول دارد و آن به گونه‏ای است كه به نحو صفتیت (هلال دیده شده) موضوع حكم قرار گرفته است.

دیگر این كه عموم وجوب قضا برای همه آفاق كره زمین از این مطلقات استنباط می‏شود و سخنی از آفاق نزدیك یا دور نیست مطلقات می‏گویند: اگر در شهر دیگری هلال ماه رمضان ثابت شد و مردم در این شهر، روز اوّل ماه رمضان را افطار كرده باشند (چون هلال رمضان برای آنان ثابت نشده است) واجب است آن روز را قضا كنند و از اطلاق خبر استفاده می‏شود كه فرقی بین اتحاد و اختلاف آفاق نیست و این حكم برای همه یك‏سان است.

صاحبان قول اوّل در این‏جا ناگزیر از دو علاج هستند: یكی حكومت، و دیگری انصراف.

حكومت

هرگاه دلیلی ناظر بر دلیل دیگر باشد و آن را شرح و تفسیر كند دلیل مفسّر و شارح را «حاكم» و دلیل دیگر كه شرح و تفسیر شده است «محكوم» می‏نامند، دلیل حاكم گاهی دلیل محكوم را توسعه می‏بخشد و گاهی محدود می‏سازد و در اصطلاح «تضییق» به وجود می‏آورد.

در فنّ اصول فقه دلیل حاكم همه وقت مقدّم بر دلیل محكوم است از نوع تقدیم سیطره و قهر، بنابر این باید به مفاد و شرحی كه حاكم از دلیل محكوم ارائه می‏دهد، عمل شود نه به مفاد مستقیم دلیل محكوم.

مثال برای تحدید و تضییق: در روایت امام صادق علیه‏السلام می‏خوانیم:

…………………………………………………………………………………….

1 . همان، باب 12، ح 1.

2 . همان، باب 3، ح 8 ، و باب 11، ح 4.

كلّما دخل علیك من الشّك فی صلاتك فاعمل علی الأكثر؛1

هرگاه بین عدد ركعات نماز، شك عارض شد بنا را بر اكثر بگذار.

و در حدیث دیگر فرموده است:

لیس علی الإمام سهو ولا علی من خلف الإمام سهو؛

هرگاه مأموم در عدد ركعات شك كند، ولی امام جماعت شك نداشته باشد، مأموم نباید به شك خود اعتنا كند، و یا به عكس (هرگاه امام شك كند ولی مأمومین شك نداشته باشند امام نباید به شك خود اعتنا كند).

بنابراین، دلیل دوم دایره شك در حدیث اوّل را محدود كرده و می‏گوید: مراد از «شك» یعنی بنابر اكثر گذاشتن وقتی است كه در نماز جماعت نباشد.

مثال برای توسعه: حكومت اخبار مطلقه (دالّه بر وجوب قضا مانند صحیحه منصور بن حازم و…) بر اخبار لزوم رؤیت، یعنی مطلقات یاد شده دایره لزوم رؤیت را توسعه داده و می‏گوید: رؤیت اعم از آن است كه اهل این دیار و شهر ببینند یا در غیر این شهر هم دیگران ببینند، از این‏رو ملتزم می‏شوند به وجوب قضا در این شهر پس از آن‏كه رؤیت هلال در شهر دیگر ثابت گردید. بنابراین اخبار مطلقه دلالت می‏كنند بر تحقق رؤیت در این شهر تنزیلاً و تعبّداً؛ یعنی، تنزیل و نازل منزله قرار دادن رؤیت تعبّدی را مقام رؤیت وجدانی، پس رؤیت وجدانی در شهر دیگر به وقوع پیوسته، و رؤیت تعبّدی به كمك حكومت و توسعه رؤیت، به شهر دیگر هم سرایت داده می‏شود.

انصراف

مشهور بین دانشمندان فنّ اصول آن است كه انصراف و بازگشت ذهن از لفظ مطلق به بعضی از مصادیق، یا به مصداق بارز و آشكارتر، و یا به برخی از اصناف معنا، مانع از تمسّك به اطلاق می‏گردد؛ مثلاً در آیه مباركه می‏خوانیم:

وَامْسَحوا بِرؤسِكُم وَ أرْجُلِكم؛2

به سرها و پاهای‏تان مسح بكشید.

«مسح» در این آیه انصراف دارد به این كه انسان بادست، و آن‏هم با كف دست مسح بكشد،

………………………………………………………………………………..

1 . شیخ طوسی، تهذیب الاحكام، به كوشش: غفاری، نشر صدوق، 1376، ج 2، ص 205.

2 . مائده (5) آیه 6.

چنین انصرافی را مانع از ظهور اطلاق می‏دانند، بر خلاف انصراف بدوی.

صاحبان قول اوّل می‏گویند: عموم یا اطلاقات وجوب قضا به افراد شایع، ظاهر، بارز و آشكار انصراف دارند، و به حال اطلاقی خود باقی نخواهند ماند؛ مثلاً اطلاقی كه می‏گوید:«إذا شهد أهل بلد انّهم رأهُ فاقضه؛ هرگاه اهالی شهر دیگری شهادت به رویت هلال دادند واجب است (آن روزی كه مثلاً از اوّل ماه رمضان افطار شده است) قضا گردد»، این حكم (وجوب قضا) مخصوص شهرهایی است كه نزدیك به شهر رؤیت هلال است. بنابراین قضای روزه انصراف به شهرهای متحدالافق دارد.

امّا نسبت به شهرهای دور، حكومت باقی نیست و نمی‏توان واژه‏های وارده در مطلقات، چون: مصر، بلد، بینه، جمیع اهل صلات… را به شهر و بلاد دور كه با هم مسیر شش ماه، فاصله دارند توسعه داد. از این‏رو اگر مطلقات بخواهند نسبت به بلاد دور دست هم به نحو حكومت بر اخبار لزوم رؤیت مقدّم گردند، عرف چنین تقدیمی را به منزله انكار اصل رؤیت و انهدام بنیان آن می‏داند؛ زیرا لازم می‏آید این دسته اخبار دالّه بر لزوم رؤیت به طور كلّی مهمل و باطل باشند.

بنابراین در شهرهای دور هم «رؤیت هلال» موضوعیت دارد، و هم‏چنان نیازمند استهلال است، چنان كه پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود:

صوموا لرؤیته وافطروا لرؤیته.

به ویژه، خاطر نشان می‏سازد كه نمی‏توان تنها به اعتبار خروج ماه پس از 29 روز و 12 ساعت و 48 دقیقه اكتفا كرد، و حكم خروج را بر جمیع نقاط و آفاق مختلف گیتی گسترش داد و آثار شرعی بر آن مترتّب ساخت. بنابراین «رؤیت» جزء الموضوع است و جزء دیگر آن هلال است.

هم‏چنین از روایات، استنباط می‏شود كه چشم مسلّح جای‏گزین چشم عادّی نخواهد شد، چنان كه حساب منجّمان آگاه و خبیر به زیجات هم كفایت از رؤیت نخواهد كرد. ابزار و آلات جدید هم نمی‏توانند جای‏گزین رؤیت باشند، بلكه تنها چیزی كه صلاحیت دارد بدل از رؤیت قرار گیرد همانا سی روز بودن ماه است.1

استاد بزرگوار ما حضرت آیة اللّه حسن‏زاده ـ مدّظلّه ـ نیز نظر شریف خویش را بدین‏گونه

………………………………………………………………………………….

1 . ر.ك: سید محمد حسین تهرانی، رسالة حول مسئلة رؤیة‏الهلال، تهران 1398 ه·· .؛ سید محمد صدر، ماوراءالفقه، ج 2، داراضواء بیروت1414 ه·· ./ 1994 م.، ج 2، ص 145 و بعد.

ابراز فرموده است:

حدوث الهلال فی أُفق كحدوث الخسوف و الكسوف و الزّلزلة و الزّوال و الغروب و نظائرها فی ذلك الأُفق و الأحكام المترتبة علیه شرعاً كالأحكام المترتبة علیها لأهل ذلك الأُفق فإِذا رؤی الهلال فی أُفق – و إنْ شئت قلت فی بلد – كان حكم الرؤیة ثابتاً لذلك الأُفق.

نعم إن كانت الآفاق الأُخری قریبة منه جدّاً بحیث یعدّ هو و جمیع الآفاق المتجاورة منه بمنزلة أفق واحد عرفاً فالرؤیة و حكمها ثابتان لجمیعها لأنه إذا رؤی الهلال فی بلد منها رؤی فی جمیعها بلا كلام و أمّا الآفاق النّائیة عنه فلكل منها حكم نفسه.

نعم الكلام فی الآفاق النّائیة مبتن علی تفصیل و هو أن الهلال إذا رؤی فی الأُفق الّذی هو بالنسبة إلی الآفاق البعیدة عنه شرقی و تلك الآفاق غربیة عنه رؤی الهلال فی تلك البلاد النائیة الغربیة من دون عكس، ولایمكن تفاوت ما بین الهلالین بأكثر من یوم واحد قطّ، و هذا هو القول الفصل المحقق عندنا.1

أقول: لنا فیما قاله – مدّظلّه – أسئلة فقها و أُصولاً تعرف من تضاعیف كلا منا السابق واللاحق.

اتحاد و اختلاف آفاق

شرع اسلام در رابطه با اوقات نماز، روزه، هلال و… اساس را بر افق حسّی قرار داده است و از ناحیه اعتبار، می‏دانیم، اتحاد آفاق حسّی، معنای صحیح و روشنی ندارد؛ زیرا افق حسّی هر نقطه و شهر، از نقاط و شهرهای كره زمین، غیر از نقطه و شهر دیگر است. بنابراین دو شهر مجاور چون تهران و قم، كوفه و كربلا هم افق نیستند. گرچه عرف مردم از باب تساهل و دانشمندان از باب مجاز آن‏ها را متحدالافق بخوانند.

بررسی سخن فقها پیرامون توضیح اتحاد و اختلاف آفاق و ملاك آن‏ها ما را به آرا و اقوال گوناگون و مختلفی می‏كشاند و نتیجه مطمئن، مطلوب و روشنی به دست نمی‏دهد، و اینك پاره‏ای از آن‏ها:

الف – 1) برخی از فقهای شافعی مذهب گفته‏اند: ملاك در اتحاد و اختلاف آفاق (چهار فرسخ) مسافت قصر است. و برخی دیگر گفته‏اند: معیار آن 24 فرسخ، آن‏ها كه داخل این رقم

……………………………………………………………………………………………….

1 . دروس معرفة‏الوقت والقبله، ص 530.

هستند مشترك الافق و آن‏ها كه بیرون هستند با آن‏ها مشترك نیستند.

2. از فقهای شیعه شیخ طوسی رحمه‏الله در مبسوط گفته است:

هرگاه هلال، در شهر دیده نشود و در خارج بلد دیده شود، در صورتی عمل به آن واجب است كه شهرهایی كه در آن‏ها هلال دیده شده است به هم نزدیك باشند؛ مانند بغداد، واسط و كوفه، تكریت و موصل، نه مثل بغداد و خراسان یا بغداد و مصر كه در این صورت دارای یك حكم نخواهند بود.1

محقق حلّی رحمه‏الله در شرایع این قول را پذیرفته و علاّمه در تذكره برگزیده و صاحب عروه در عروة الوثقی بر طبق آن فتوا داده و مشهور گردیده است.2

3. صدر، اختلاف آفاق را اجمالاً صحیح دانسته و چنین استدلال كرده است كه هر منطقه افق ویژه خویش را داراست، و منظور از یك منطقه، یك شهر نیست، بلكه شهرهای فراوان یك منطقه بزرگ چون عراق و مصر را شامل است و شهرهای غربی‏تر نیز داخل می‏شود برخلاف شهرهای شرقی كه نمی‏توانند داخل باشند. از این‏رو آفاق آن‏ها جدا و مختلف می‏شود.3

4. تهرانی در رساله رؤیت هلال قائل به وحدت آفاق است، امّا ملاك و معیار آن را بین یك لحظه تا بعد هشت درجه (ْ8) برابر با نیم ساعت (30 دقیقه زمانی) دانسته و زیادتر از آن داخل در اختلاف آفاق است كه حكم این شهر بر آن مترتّب نمی‏باشد.4

لیكن اوّلا، سخن شافعیه هیچ دلیل عرفی، شرعی و علمی بر آن وجود ندارد و افق را با مسافت قصر مقایسه كردن تنها یك قیاس باطل است، و بی اساس‏تر از آن، 24 فرسخ را معیار قرار دادن است.

ثانیاً، هشت درجه بعد (32 دقیقه) بر كدام پایه و اساس ملاك اتحاد آفاق قرار می‏گیرد؟ نه عرفی است، نه شرعی و نه علمی، چرا مثلاً 5 یا 6 درجه نباشد؟ و سؤال‏های دیگر.

ثالثاً، سخن صدر كه تقریباً با شیخ طوسی رحمه‏الله و پیروان او و مشهور هم‏آهنگ است گرچه فی‏الجمله صحیح است، ولی نمی‏تواند یك ملاك كامل و جامع باشد.

5. در میان فقهای عامّه گروهی قائل به اتحاد و اشتراك آفاق نشده‏اند، بدین معنا كه اگر در شهرهای دور دست هلال مشاهده شود مخصوص همان جاست و با شهر نزدیك، اتحاد افق و

………………………………………………………………………………………..

1 . شیخ طوسی، مبسوط، به تصحیح: محمد تقی كشفی، نشر مكتبة مرتضویه، ج 1، ص 268.

2 . سید ابوالقاسم خوئی، منهاج الصّالحین، نشر دارالزهراء، بیروت، ج 1، ص 279.

3 . ماوراء الفقه، ج 2، ص 142 و بعد.

4 . رساله رؤیت هلال، ص 45 و بعد.

اتحاد حكم ندارد، دلیل آنان سخن ابن‏عباس به كریب، راوی این خبر است كه:

إنّ ام الفضل بنت الحارث بعثته [یعنی كریب] إلی معاویة بالشّام، قال: فقدمتُ الشّامَ فقضیتُ حاجتها و استهلّ علی رمضان و أنا بالشّام، فرأیت الهلال لیلة الجمعة ثم قدمتُ المدینة فی آخر الشّهر فسألنی عبدُاللّه بن‏عباس ـ رضی اللّه عنهما ـ ثمّ ذكر الهلال، فقال: متی رأیتم الهلال فقلت رأیناه لیلة الجمعة، فقال: أنت رأیته؟ فقلت: نعم و رآه الناس و صاموا وصام معاویة، فقال: لكنّا رأیناه لیلة السبت فلانزال نصوم حتی نكمل ثلاثین أوْنراه، فقلت: أوَ لاتكتفی برؤیة معاویه وصیامه؟ فقال لا، هكذا أمرنا رسول‏اللّه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله .1

خلاصه كلام این كه ام‏فضل دختر حارث، كریب را به دربار معاویه به شام گسیل می‏دارد، كریب به دمشق رفته كار او را انجام داده و در شب جمعه هلال ماه رمضان را در شام به همراه مردم دیده و در پایان ماه به مدینه باز می‏گردد، ابن‏عباس از او می‏پرسد: چه وقت ماه را دیدی؟ كریب پاسخ می‏دهد: من با مردم در شب جمعه ماه را دیدم و مردم روزه گرفتند، هم‏چنین معاویه روزه گرفت. ابن عباس گوید: ما شب شنبه هلال را رؤیت كردیم و به روزه خود ادامه خواهیم داد تا سی روز كامل شود و یا هلال (شوّال) را ببینیم. كریب می‏پرسد: آیا رؤیت معاویه و روزه گرفتن او برای تو كافی نیست؟ ابن‏عباس پاسخ منفی می‏دهد و می‏افزاید: پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به ما این چنین دستور فرموده است.

لیكن اوّلاً، این‏كه ابن‏عباس خبر كریب را نپذیرفته شاید آن را خبر واحدی تلقّی كرده كه همراه آن قرینه وثوق، اطمینان و صحت نبوده است، لذا گفت: ما هم‏چنان به روزه خود ادامه می‏دهیم كه یا سی روز كامل شود و یا هلال را رؤیت كنیم، و به رؤیت و روزه معاویه اكتفا نخواهیم كرد، بلكه فرمان رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را بر گفتار تو و كردار معاویه مقدّم می‏داریم. و این سخن نه به خاطر عدم اتحاد و اشتراك افق شام و مدینه است.

ثانیاً، خبر كریب با موازین علمی سازگار نیست و اگر هلال وجود داشته باشد در افق مدینه بهتر نمایان است تا در افق شام؛ زیرا بررسی از ناحیه عرض‏ها، عرض دمشق ْ5/33 درجه، و عرض مدینه تقریباً بیست و پنج درجه (ْ25) درجه است، پس شهر شام شمالی‏تر از مدینه است، و می‏دانیم گردش ظاهری فلك بروج، در مدینه تقریباً دولابی است و از سمت‏الرأس گذشته و بر افق مدینه عمود است، از این‏رو هلال ماه بهتر نمایان است تا در شام كه گردش

………………………………………………………………………………………….

1 . صحیح مسلم، ط . 3، داراحیاء تراث عربی، ج 7، ص 193.

ظاهری فلك حمایلی، نزدیك به افق و دایره افق را به زاویه حادّه (نه قائمه و عمود) قطع می‏كند، به ویژه كه اگر با سایر موانع فیزیكی نیز همراه باشد، بنابراین، اعتبار علمی عكس قضیه را اثبات می‏كند؛ یعنی، اگر ابن‏عباس می‏گفت: ما شب جمعه هلال را رؤیت كردیم و كریب می‏گفت: ما شب شنبه آن را دیدیم به واقع نزدیك‏تر بود؛ زیرا ْ5/8 درجه تفاوت عرض، می‏تواند نقش اساسی ایفا كند. تنها چیزی كه می‏تواند خبر كریب را به مقدار كمی تقویت كند اختلاف طول شام و مدینه است؛ زیرا طول شام (َ18/ْ36) سی و شش درجه و 18 دقیقه، و طول مدینه سی و نه درجه و پنجاه و نه دقیقه ( َ59/ْ39) است؛ یعنی، شام حدود 4 درجه غربی‏تر است؛ لیكن اگر این واقعه در زمستان رخ داده باشد باز روز مدینه بلندتر است و به سود كریب چیزی اثبات نمی‏كند.

این بود ادلّه و مبانی اصولی گروه اوّل كه بر پایه «موضوعیت رؤیت هلال» استوار گشته است.

بر این پایه كتابی به نام رؤیت هلال ماه طی سال‏های 1415 ـ 1418 قمری انتشار یافته كه بیش از پانصد صفحه آن به اسناد و مدارك و… اختصاص یافته و تحت عنوان اشاره فقهی چنین می‏خوانیم:

در فقه اسلامی، قریب به اتفاق مذاهب، رؤیت هلال ماه نورا مهم‏ترین نشانه شروع هر ماه قمری می‏دانند و به حدیث: «صوموا لرؤیته و افطروا لرؤیته» استناد می‏كنند، فقهای شیعه نیز جز برخی از قدما كه اصطلاحاً «اصحاب العدد» نامیده می‏شدند، اساس كار را بر رؤیت هلال ماه قرار داده‏اند، سفارش اكید به استهلال برای رمضان و شوّال، و چه بسا فتوا بر وجوب كفایی آن نیز از همین دیدگاه برمی خاسته است.1

لیكن بسیاری از فقهای شیعه كه غیر از اصحاب عدد می‏باشند، این نظر و مبنا را نپذیرفته و اساس كار را منحصر به رؤیت هلال نمی‏دانند، بلكه معتقدند به این كه اوّلاً، رؤیت هلال كاشف است و یكی از راه‏های اثبات ماه جدید به شمار می‏رود، و ثانیاً، پدیده تولد هلال بر همه گیتی یكی است و دیگر اختلاف آفاقی وجود نخواهد داشت، چنان كه ذیلاً ما به نام، اساس كار، مبانی و دیدگاه آنان اشاره كرده و به این نتیجه خواهیم رسید كه بهترین راه در حل مسئله هلال در عصر كنونی همین راه است.

دیدگاه گروه دیگر

………………………………………………………………………………………….

1 . رؤیت هلال ماه، ص 19.

ب) گروهی دیگر، اتحاد آفاق به معنای فوق را منع كرده و قائل به اشتراك آفاق هستند؛ بدین معنا كه هر گاه وجود شرعی هلال در یك نقطه و شهر از كره زمین ثابت شد، برای همه شهرها كفایت می‏كند و گویا همه نقاط كره زمین و همه شهرها یك افق دارند. در میان این گروه می‏توان از علاّمه در كتاب منتهی، نجفی در جواهر،1 هم‏چنین صاحب حدائق، فخرالمحققین در شرح قواعد، نراقی در مستند، محدّث كاشانی در وافی، سید ابوتراب خوانساری در شرح نجاة‏العباد، سید حكیم، فی الجمله در مستمسك، سید خوئی در منهاج الصّالحین2 یاد كرد.

ادلّه این گروه

1. صحیحه هشام بن حكم از امام صادق علیه‏السلام قال: فی من صام تسعة و عشرین قال علیه‏السلام :

إن كانت له بینه عادلة علی أهل مصر أنّهم صاموا ثلاثین علی رؤیة الهلال قضی یوماً.3

با وجود این كه امام علیه‏السلام در مقام بیان حكم است بدون فرق گذاشتن بین بلاد و شهرها، قضای روزه را به شهادت عدول اهل شهر دانسته است، در حالی كه اگر شهرها اختلافی داشتند واجب بود اعلام بفرماید.

2. صحیحه عبدالرّحمان بن أبی عبداللّه، از امام صادق علیه‏السلام قال:

فإن شهد أهل بلد آخر فاقضه.4

دستور قضای روزه اطلاق دارد بدون این كه سؤال شود آیا آن شهر، نزدیك یا دور بوده است.

3. حسنه أبی بصیر از امام صادق علیه‏السلام إنّه سأل عن الیوم الّذی یقضی من شهر رمضان فقال علیه‏السلام :

لاتقضه إلاّ أن یشهد (یثبت، خ ،ل) شاهدان عدلان من جمیع أهل الصّلاة متی كان رأس الشهر، و قال: لا تصم ذلك الیوم الّذی یقضی إلاّ أَن یقضی أهل الأمصار فإن فعلوا فصمه.5

وجوب قضا به شهادت دو عادل از مسلمانان نمازگزار و سپس به قضای اهل همه شهرها

………………………………………………………………………………………….

1 . شیخ محمد حسن نجفی، جواهرالكلام، داراحیاء تراث عربی، 1981 م.، ج 16، ص 361.

2 . منهاج الصّالحین، ج 1، ص 267 و بعد.

3 . وسائل‏الشیعه، ج 4، ابواب احكام شهر رمضان باب 5 ، ح 13.

4 . همان، باب 3، ح 9.

5 . همان، باب 12، ح 1.

خاطر نشان رفته است.

4. صحیحه اسحاق بن عمّار قال: سألت أبا عبداللّه علیه‏السلام عن هلال رمضان یغمّ علینا تسع و عشرین من شعبان، فقال:

لا تصمه إلاّ أن تراه فإن شهد أهل بلد آخر أنّهم رأوه فاقضه.1

اطلاق این صحیحه هم دلیل است بر این‏كه هرگاه هلال ماه در شهری دیده شد برای بقیه شهرها كافی است، چه نزدیك و چه دور.

5. صحیحه منصور بن حازم از امام صادق علیه‏السلام چنان كه گذشت.

6. شیخ از ابن مسكان و حلبی جمیعاً از امام صادق علیه‏السلام قال فیها:

إلاّ أن یشهد لك بینة عدول فإن شهدوا أنّهم رأوا الهلال قبل ذلك فاقض ذلك الیوم.2

این حدیث نصّ در تعمیم آفاق و شهرهاست چه دور و چه نزدیك.

7. در تعدادی روایات كه در كیفیت نماز عیدین وارد شده این فقره در جمله تكبیرات چشم‏گیر است «أسألك بحق هذا الیوم الّذی جعلته للمسلمین عیدا» و كلمه «هذا الیوم» اشاره است به یك روز معین برای همه اهل زمین، با وجود اختلاف آفاق.3

افزون بر همه این‏ها حتی در یك روایت ضعیف هم اشاره‏ای نشده است كه اگر بلاد به هم نزدیك باشند یك افق به حساب می‏آیند. بنابراین تعدادی از شهرهای نزدیك به هم را در یك افق قرار دادن و شهرهای دور كه چندان هم دور به نظر نمی‏رسند را در افق دیگر خواندن بلاوجه است.

مولی احمد نراقی رحمه‏الله در مستند فرموده است:

رؤیت یك شهر برای شهرهای دور و نزدیك دیگر كفایت می‏كند.

چنان كه صاحب وافی هم گفته است:

ظاهراً فرقی میان شهر رؤیت و سایر شهرهایی كه در آن‏ها رؤیت نشده است نیست؛ زیرا تكلیف بر رؤیت استوار است نه بر جواز رؤیت. افزون بر آن، قرب و بعد، ضابطه و قانونی نزد مردم ندارد، به اضافه، اطلاقات الفاظ احادیث.4

سید حكیم رحمه‏الله می‏فرماید:

………………………………………………………………………………………….

1 . وسائل‏الشیعه، ج 4، ابواب احكام شهر رمضان باب 8 ، ح 3.

2 . همان، باب 3، ح 8 .

3 . منهاج الصّالحین؛ ج 1، ص 283.

4 . سید محمد حسین حسینی تهرانی، رسالة حول مسئلة رؤیة الهلال، ص 56.

اگر دو بلد در طول یكی باشند شكی نیست كه با وجود حجّیت بینه بر رؤیت در یكی از آن دو شهر، بر دیگری نیز اثبات می‏شود، همین‏طور اگر در بلاد شرقی دیده شود برای بلاد غربی به طریق اولی ثابت است؛ امّا اگر در بلاد غربی دیده شد اخذ به اطلاق بر سایر بلاد شرقی بعید نیست، مگر این‏كه علم به رؤیت حاصل شود، و دعوای این‏كه «رؤیت» به شهرهای نزدیك انصراف دارد روشن نیست.

ادلّه قول دوم

آغاز ماه هلالی عبارت است از: خروج قمر از تحت الشعاع خورشید و چنین پدیده‏ای امری است واحد و تكوینی، كه نسبت به جمیع نقاط كره زمین و همه مشارق و مغارب مساوی است، خروج قمر از تحت الشعاع ممكن است در هر ساعت از ساعات شب یا روز واقع شود، امّا «رؤیت» ماه «كاشف» از آن است كه ساعت یا ساعت‏ها قبل، قمر از تحت‏الشعاع خارج و داخل در محدوده ماه جدید گشته است. بنابراین «رؤیت هلال» مانند بسیاری از عناوین هم‏چون «علم» «تبین» و… «طریق و كاشف» از واقع است، نه این‏كه تنها رسیدن به واقع باید از طریق «رؤیت» باشد. از این‏روست كه خطابات شرعی وقتی به عرف مردم القا شوند، عرف از آن‏ها طریق و كشف می‏فهمد، این ظهور عرفی یكی از اصول و مسلّمات فقه است.

و مقایسه رؤیت هلال به كسوف صحیح نیست؛ مثلاً گفته شود: هم‏چنان كه در هر ناحیه كسوف واقع شد اهل آن ناحیه مأمور به صلات كسوف هستند همان گونه هم در هر افق هلال رؤیت گشت تنها اهل آن ناحیه مأمور به حكم شرعی آن می‏باشند؛ زیرا روایات به عنوان دلیل و حجّت شرعی تصریح می‏كند كه در هر بلد و شهری خورشید گرفت «تنهااهل همان شهر» مأمور به صلات كسوف هستند.

ادلّه شرعیه: اطلاق روایات گذشته دلیل است بر عدم لزوم اشتراك آفاق، پس اگر در یك شهر هلال، رؤیت گردد برای همه شهرهای كره زمین كفایت می‏كند هم‏چنین ساعت‏های قبل از رؤیت تا هنگام خروج از تحت الشعاع از ماه جدید به شمار می‏رود، در این عرصه فرقی میان ماه روزه و ذوالحجّه و غیر نیست. از این‏رو اگر هلال ماه مثلاً در اسپانیا رؤیت گشت نمی‏توان گفت در تهران هنوز ماه جدید آغاز نشده است، و فرقی نیست كه تهران روز باشد و اسپانیا شب و یا برعكس؛ زیرا پدیده روز و شب ربطی به هلال ندارد. بنابراین هلال بر همه كره زمین هلال است، چه اسپانیا چه تهران، البته كه ابتدای حساب باید از نخستین شبی باشد كه ماه دیده شده است.

صحیحه حمّاد نیز بر این مطلب دلالت دارد، امام صادق علیه‏السلام فرمود:

إذا رأوا الهلال قبل الزّوال فهو لللیلة الماضیة و إذا رأوا بعد الزّوال فهو لللیلة المستقبلة.1

زیرا امام علیه‏السلام نسبت هلال را به شب گذشته و شب آینده مربوط دانست، گرچه رؤیت هلال با چشم غیر مسلّح در روز دشوار است. بنابراین هلال در هر نقطه رؤیت گردید ـ در اوّل شب ـ امتداد آن تا یك دور و گردش كره زمین (24 ساعت) گسترش دارد.

برخی دیگر از این دسته روایات عبارتند از مطلقات گذشته هم‏چون:

1. صحیحه منصور بن حازم؛

2. صحیحه هشام بن حكم؛

3. صحیحه أبی بصیر از امام صادق علیه‏السلام ؛

4. صحیحه اسحاق بن عمّار از امام صادق علیه‏السلام ؛

5. صحیحه عبد الرّحمان بن أبی عبداللّه؛

6. در كیفیت صلات عید و قربان از جمله تكبیرات.

امّا این‏كه در قول اوّل گفته شد: «رؤیت به نحو صفتیت» جزء موضوع قرار می‏گیرد و بر این پایه اگر در یك شهر رؤیت گشت، موضوع رؤیت بر پایه حكومت، به شهرهای مجاور گسترش می‏یابد، ولی به شهرهای دور گسترش نمی‏یابد، لذا باید اطلاقات مقید گردند، سخنی است كه از ساحت و عرصه تحقیق دور است؛ زیرا:

اوّلاً، قرآن مجید دالّ بر آن است كه واژه‏های استعمال شده در قرآن و احادیث همه به ظهور عرفی خود باقی مانده و هیچ‏گاه عرف متشرّعه از آن‏ها «موضوعیت» استفاده نمی‏كند، بلكه به ظاهر طریقی و كشفی خود باقی است. آیاتی چون «كُتبَ علیكمُ الصِّیامُ… شَهرُ رمضانَ الّذی أُنزِلَ فیه القُرآن…»2 همین طور واژه «شهر» (ماه) یك مفهوم عرفی دارد و از مستحدثات شرع نیست، عرف از «شهر» ماه می‏فهمد نه «رؤیت ماه»، ماه یك امر واقعی تكوینی است و رؤیت در آن نقشی ندارد. بنابراین ظهور آیات و روایات همه طریقی و كشفی است.

ثانیاً، حدیث پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله كه فرمود: «صم لرؤیة الهلال و افطر لرؤیته» در مقام لزوم احراز ماه است و نباید به امتثال ظنّی یا احتمالی اكتفا شود، چنان كه ذیل صحیحه محمد بن مسلم

………………………………………………………………………………………….

1 . وسائل الشیعه، ج4، باب 8 ، ح 6.

2 . بقره (2) آیه‏های 183 ـ 185.

فرمود: «و لیس بالرّای و لا بالتّظنّی ولكن بالرؤیة»1 و هم‏چنین در صحیحه خزّاز2 و در موثّقه ابن عمّار3 و در روایت قاسانی4 بنابراین مقصود از رؤیت، راه رسیدن به واقع است.

دلیل طریقیت

اوّل، اعتبار بینه مقام رؤیت: پس اگر رؤیت صفت گونه در موضوع اخذ شده باشد بینه نمی‏تواند در مقام آن قرار گیرد، و این خود دلیل آن است كه رؤیت، یك راه به واقع، و بینه راه دیگر به واقع است.

دوم، حساب و شمارش سی روز: اگر رؤیت و بینه میسّر نشد سی روز از ماه گذشته نیز راه دیگر به خروج ماه گذشته و دخول ماه لاحق می‏باشد.

سوم، وجوب روزه یوم الشّك: اگر روزی را كه شك داشته آخر شعبان یا اوّل رمضان است افطار كرده باشد ـ راهی بر اثبات ماه لاحق (رمضان) نداشته است ـ بعداً به وسیله بینه یا به واسطه رؤیت شب 29 از ماه روزه، روشن شد روزی را كه افطار كرده از ماه رمضان بوده است، قضای آن روز بر او واجب است. بدیهی است كه وجوب قضا فرع ثبوت اصل تكلیف روزه است، و اصل ثبوت تكلیف روزه نیز مانند سایر تكالیف است. از این‏رو نمی‏توان گفت «روزه ماه رمضانِ دیده شده» (به نحو موضوعیت) واجب است.

نتیجه این كه راهی نیست برای اخذ «رؤیت» به نحو «جزئیت» چه رسد به نحو «صفتیت و موضوعیت».

رد ادّعای انصراف

امّا ادّعای انصراف اطلاق اخبار به شهرهای نزدیك به كمك حكومت رؤیت، و شمول و توسعه آن به شهرهای نزدیك شهر رؤیت.

اوّلاً، عدول و بازگشت از راه موضوعیت رؤیت، به راه طریقیت است و با كمك دعوای حكومت صورت گرفته؛ زیرا حكومت و تنزیل مؤنه زایده لازم دارد و باید وجه ظهور حكومت یك دلیل خیلی واضح و آشكار باشد پس مجرّد معقولیت حكومت ثبوتاً كارساز

………………………………………………………………………………………….

1 . وسائل‏الشیعه، ابواب احكام شهر رمضان، باب 11، ح 11.

2 . همان، باب 3، ح 16 و باب 11، ح 10.

3 . همان، باب 8 ، ح 3.

4 . همان جا.

نیست.

ثانیاً، ارتكاز عرفی از رؤیت همانا بر اساس طریقیت است و حمل به حكومت خلاف ظاهر ادلّه است. بدیهی است كه عرف از مجموع این ادلّه چنین برداشت دارد كه دیدن هلال راهی به اثبات ماه جدید است و هرگز به خیال او نمی‏رود كه «رؤیت» مقوّم ماه جدید است.

نتیجه این كه ثبوت هلال در یك افق كه نشانه ماه جدید است بر همه آفاق كفایت می‏كند و شارع مقدس همین نظر عرف متشرّعه را تصدیق فرموده، چرا كه در روایات فراوانی این جمله به چشم می‏خورد كه اگر یك نفر ماه را واقعاً رؤیت كند همانا پنجاه نفر، صد نفر و حتی هزار نفر دیده‏اند، از جمله:

خزّاز از امام صادق علیه‏السلام :

إنّ شهر رمضان فریضة من فرائض اللّه فلا تؤدّوا بالتظنّی ولیس رؤیة الهلال أن یقوم عدّة فیقول واحد قد رأیته و یقول الآخرون لم نره، إذا رآه واحد رآه مأة، و إذا رآه مأة رآه ألف، و لا یجزی فی رؤیة الهلال ـ إذا لم تكن فی السّماء علّة ـ أقل من شهادة خمسین، و إذا كانت فی السماء علّة قبلت شهادة رجلین یدخلان و یخرجان من مصر.1

أیضاً صحیحه «محمد بن مسلم عن أبی جعفر علیه‏السلام قال:

إذا رأیتم الهلال فصوموا، و إذا رأیتم الهلال فافطروا، و لیس بالرّأی والتظنّی ولیس الرّؤیة أن یقوم عشرة نفر فینظروا فیقول هوذا و ینظر تسعة و لایرونه، و لكن إذا رآه واحد لرآه ألف.2

بنابراین نه رؤیت، نه علم، نه تبین، نه جهل و امثال آن هیچ در تكلیف وجوب روزه اخذ و قید نشده، و هلال ماه نیز مانند سایر مرتكزات عرف است. و اگر رؤیت خارجی میزان دخول ماه باشد، در فرض موضوعیت، لازم می‏آید با ابری بودن هوا یا با علم به دخول ماه از طریق رصد و ابزار جدید حكم به جدید شدن ماه نشود، و بدیهی است كه چنین التزامی بسیار بعید است.

خلاصه سخن: هرگاه هلال ماه از تحت‏الشعاع به گونه‏ای خارج شود كه در افق یك شهر قابلیت و امكان بالقوّه جهت «رؤیت» وجود داشته باشد، همانا علامت و نشانه آن است كه ماه

………………………………………………………………………………………….

1 . وسائل‏الشیعه، ج 4، ابواب احكام شهر رمضان باب 11، ح 10.

2 . همان، ح 11.

جدید برای همه شهرها و نقاط كره زمین آغاز شده است. و امروزه رایانه و اینترنت شایستگی خود را در امكان و قابلیت رؤیت به خوبی نشان داده‏اند.

ضابطه تقسیم آفاق

دانستیم كه همه شهرها و نقاط كره زمین دارای 24 ساعت اختلاف آفاقند و به دلیل كرویت زمین نمی‏توانند همه در یك روز قرار داشته باشند.

ائمّه دین علیهم‏السلام با توجّه به این نكته، طبق یك ضابطه، همه شهرها و نقاط كره زمین را به دو بخش تقسیم كرده، و در یك طایفه از احادیث فرموده‏اند: اگر هلال، قبل از ظهر رؤیت گردد همان روز از ماه جدید به حساب می‏رود و اگر بعد از ظهر دیده شود فردای آن روز، آغاز ماه جدید است، در نتیجه هم مبنای هیئت و نجوم رعایت شده كه نیم‏روز و نیم‏شب مبدأ و منتهی قرار گرفته و هم اختلاف آفاق حل شده است. چنان‏كه منجّمان نیز از دیرباز گروهی مبدأ حساب را نیم‏روز دانسته و گروه دیگری نیم‏شب را،1 و اینك برخی از آن احادیث:

1. محمد بن قیس عن أبی جعفر علیه‏السلام قال: قال امیرالمؤمنین علیه‏السلام :

… و إن لم تروا الهلال إلاّ من وسط النهار أَوْ آخره فاتمّو الصّیام إلی اللیل.2

2. اسحاق بن عمار قال: سألت أبا عبداللّه عن هلال رمضان…، قال:

و إذا رأیته من وسط النهار فأتمّ صومه إلی اللیل.3

3. عن عبید بن زراره و عبداللّه بن بكیر قالا: قال أبو عبداللّه علیه‏السلام :

إذا رؤی الهلال قبل الزّوال فذلك الیوم من شوّال و إذا رؤی بعد الزّوال فذلك الیوم من شهر رمضان.4

این روایت‏ها، هم در تقسیم آفاق به دو بخش صریح است و هم نسبت به همه آفاق ـ به ویژه كه با «رؤی» صیغه مجهول آمده است ـ شمول و اطلاق دارد.

4. حماد بن عثمان عن أبی عبداللّه علیه‏السلام قال:

إذا رأوا الهلال قبل الزّوال فهو لللیلة الماضیة، و إذا رأوه بعد الزّوال فهو لللیلة المستقبلة.5

………………………………………………………………………………………….

1 . ر.ك: رسالة حول مسئلة رؤیة الهلال، ص 118 و بعد، پاسخ علاّمه خوئی رحمه‏الله به تهرانی قدس‏سره .

2 . وسائل‏الشیعه، ابواب احكام ماه رمضان، باب 8 ، ح 1.

3 . همان: باب 8 ، ح 3.

4 . همان، ح 5.

تطبیق

طبق سند قبل دانستیم كه اختلاف طول‏های دایرة‏البروجی ماه و خورشید در لحظه غروب خورشید 45/ْ4 درجه و سطح روشن آن 14% درصد و مدت مكث آن بعد از لحظه غروب خورشید 22 دقیقه بود و فقهای عصر ما حكم و یا فتوا به اثبات عید فطر و اوّل ماه شوّال دادند.

از این‏رو ضابطه‏ای كه محقق طوسی رحمه‏الله و سایر تقویم‏نگاران به پیروی از او مبنی بر ْ10 درجه جهت اعلام رؤیت هلال مقرّر داشته‏اند عملاً از كار افتاده است، لذا بر پایه پژوهش‏های علمی جدید و بر اساس طایفه اخیر روایات (نگاشته شده در تقسیم آفاق) به ضابطه‏ای نو می‏توان دست یافت.

چنان كه اشاره شد مبنا و محور دسته اخیر روایات، «نصف النهار» است و ما نمونه زیر را بر این مقیاس و ضابطه عرضه و انطباق می‏دهیم.

اشاره شد كه سال 1418 ه·· ، روز 29 رمضان، هلال ماه شوّال حدود ساعت 6 بعد از ظهر به وقت محلی ایران ثابت شد، این در حالی اتفاق افتاد كه حدود ساعت 5/9 صبح همین روز از اقتران خارج گشته است.

بر این اساس (ضابطه نصف النهار) ممالك شرقی؛ یعنی ایران، افغانستان، پاكستان، ازبكستان، تاجیكستان، بخش بزرگی از شوروی، سیبری، هندوستان، چین، مغولستان، تایلند، اندونزی، فیلیپین، استرالیا و ژاپن همه از بخش بعد از ظهر به حساب می‏روند (یعنی 6 بعد از ظهر ایران برای آن‏ها هم بعد از ظهر است) پس باید مانند ایران فردای شب رؤیت را، اوّل ماه به حساب آورند.

از ممالك غربی، عراق، عربستان، یمن، ممالك آفریقایی، تركیه، بلغارستان، بخش غربی شوروی، آلمان، هلند، سوئد، نروژ، انگلستان، گرینویچ (زیرا 6 بعد از ظهر تهران تقریباً برابر 5/2 بعد از ظهر گرینویچ است)، هم‏چنین مراكش و غرب آفریقا مانند سیرالئون و سنگال كه تقریباً برابر 2 بعد از ظهر آن‏هاست و حتی جزایر اقیانوس اطلس همه مانند ایران باید فردای آن روز را آغاز ماه بدانند.

ولی ممالك غربی‏تر مانند آمریكای جنوبی، آمریكای مركزی، كانادا و آمریكای شمالی (6 بعد از ظهر تهران؛ یعنی لحظه رؤیت هلال) قبل از نصف النهار آنان است؛ مثلاً واشنگتن 5/9

………………………………………………………………………………………….

1 . وسائل‏الشیعه، ابواب احكام ماه رمضان، باب 8 ،ح 6.

صبح است، و سایر ایالات غربی آمریكا صبحگاهان است در حالی كه اقیانوس آرام و جزایر واقع در آن، هم‏چنین آلاسكا (شمال) تا جزایر میكرونزی، مالانزی همه در شب و بین الطلوعین واقع شده؛ یعنی، در بخش «قبل از نصف النهار» قرار گرفته‏اند. پس باید همان روز را اوّل ماه بشمرند، و امروز با وسائل پیش‏رفته ارتباط جمعی، اعلام لحظه رؤیت كار آسانی است.

از این‏رو برخی از فقهای آگاه به زمان از ناحیه فقهی نوشته است، از طرفی بر دانشمندان فلك‏شناس و متخصّصان این فنّ واجب است نتیجه و كیفیت وجود هلال را از رصدخانه و از دیدگاه آلات و ابزار جدید فلكی اعلام كنند، و از سوی دیگر باید «بینه عادل و خبیر» باشند گر چه اگر علم، اطمینان و وثوق كامل برای انسان حاصل شد می‏توان به عنوان «حجّت شرعی» بر آن اعتماد كرد، و چنان‏چه خبر داد كه هلال وجود ندارد معنای آن این است كه ماه قمری هنوز آغاز نگشته است، چنان كه اگر رصدخانه اعلام كند: هلال ماه، قابل رؤیت و بزرگ است، همین اعلام به تنهایی برای اثبات ماه كفایت می‏كند، گر چه با چشم غیر مسلّح به خاطر ابر، دود و… نتوان آن را مشاهده كرد.1

اموری كه فی‏الجمله ماه را ثابت می‏كنند:

1. تطویق هلال: شمار زیادی از فقیهان تطویق هلال را دلیل بر شب دوم بودن آن نمی‏دانند. تعداد دیگری از جمله سید خوئی رحمه‏الله معتقد است هرگاه ماه، در «لیلة الشّك» ثابت نشود، امّا در شب بعد به شكل مطوّق (حلقه‏ای نورانی) رؤیت گردد دلیل آن است كه تعلّق به شب دوم دارد، دلیل این گروه روایت معتبره محمد بن مرازم از امام صادق علیه‏السلام است كه فرمود:

إذا تطوّق الهلال فهو للیلتین، و إذا رأیت ظلّ رأسك فیه فهو لثلاث.2

صدر، در مقام پاسخ گفته است:

اوّلاً، مشهور فقها از این روایت اِعراض كرده و تنها عدّه كمی (شاذّ) به مضمون آن فتوا داده‏اند.

ثانیاً، امام صادق علیه‏السلام در مقام بیان یك قاعده و ضابطه تكوینی است هم‏چون بسیار موارد دیگر، و در این صدد نبوده است كه یك قاعده تشریعی بیان كند.3

لیكن می‏توان گفت: اگر با رصد، تجربه و… ثابت باشد كه ماه همیشه در شب دوم مطوّق

………………………………………………………………………………………….

1 . ر.ك: ماوراء الفقه، ج 2، ص 117 و 162.

2 . وسائل الشیعه، ابواب احكام شهر رمضان، باب 9، ح 2.

3 . ر.ك: ماوراءالفقه، ج 2، ص 120 و 164.

شكل است، همین امر بر پایه طریقیت، نشانه، علامت و كاشف از شب دوم است و قطعاً می‏تواند جانشین قطع طریقی باشد، و می‏دانیم: قطع طریقی امری است تكوینی كه تنها نیاز به ادلّه ثابت‏كننده احكام مقطوع دارد كه سایر ادلّه متكفّل آن‏هاست.

2. اگر در هوای صاف تعداد زیادی به استهلال رفته و موفق به رؤیت هلال نشده، بلكه تنها دو نفر از میان آنان ادّعای رؤیت كردند، این دو نفر اگر چه عادل هم باشند احتمال صدق آنان بسیار كم است و می‏توان گفت خاستگاه ادّعای آنان «توهّم رؤیت» است.

دلیل این مسئله یكی حدیث عثمان بن خزّاز از امام صادق علیه‏السلام است، قال: قلت له: كم یجزی فی رؤیة الهلال؟ فقال:

إن شهر رمضان فریضة من فرائض اللّه فلا تودّوا بالتظنّی، ولیس رؤیة الهلال أن یقوم عدة فیقول واحد قد رأیته و یقول الآخرون لم نره، إذا رأه واحد رآه مأة، و إذا رآه مأة رآه الف، و لا یجزی فی رؤیة الهلال إذا لم یكن فی السماء علّة أقلّ من شهادة خمسین، و إذا كان فی السماء علّة قبلت شهادة رجلین یدخلان و یخرجان من مصر.1

ودیگر روایت حبیب خزاعی است: قال أبو عبداللّه علیه‏السلام :

لا تجوز الشهادة فی رؤیة الهلال دون خمسین رجلاً عدد القسامة، و أنّما تجوز شهادة رجلین إذا كانا من خارج المصر و كان بالمصر علّة فأخبرا أنّهما رأیاه و أخبرا عن قوم صاموا للرؤیة و افطروا للرؤیة.2

لیكن اگر احتمال تبانی بركذب در بین نباشد می‏توان گفت به شهادت دو نفر عادل، هلال ماه ثابت می‏گردد. چنان كه روایات فراوانی بر آن دلالت دارند.3

3. هرگاه شهود در شهادتشان دچار آشفته‏گویی و پریشان گفتاری گردند رؤیت ثابت نمی‏شود.

4. اگر متخصّصان ماهر فنّ بگویند: هلال وجود خارجی ندارد، ولی شاهد شهادت به رؤیت دهد پذیرفته نمی‏شود.

5. اگر منجّمان ماهر بگویند: هلال ماه قابل رؤیت نیست و شاهدان، شهادت به رؤیت دهند پذیرفته نیست.

………………………………………………………………………………………….

1 . وسائل‏الشیعه، باب 11، ح 10.

2 . همان، ح 10.

3 . همان، باب 11، ح 2 ـ 9، 15 و 16.

6. اگر اوصافی كه شهود نقل می‏كنند مخالف باشد با اوصافی كه متخصّصان بر آن تأكید دارند ماه ثابت نمی‏شود.

7. صحیح نیست همیشه، ماه را تمام (سی روز) به حساب آورد.

8. فوق افق بودن ماه به مدت زیاد دلیل بر شب دوم بودن آن نیست مگر این‏كه یقین حاصل شود كه هلال بیش از 24 ساعت قبل تولد یافته است.

ضابطه تكوینی در اثبات اوّل ماه

در خصوص اثبات اوّل هر ماه می‏توان به یك قاعده تكوینی اشاره داشت، این قانون از فرمایش امام صادق علیه‏السلام نیز استنباط می‏شود، و آن این‏كه می‏دانیم حركت ماه در هر شبانه روز تقریباً ْ12 درجه برابر چهل و هشت (48) دقیقه زمانی است. بنابراین از لحظه مقارنه خورشید و ماه تا نیمه هر ماه خورشید و ماه هر روز به اندازه 48 دقیقه بر فاصله خود می‏افزایند و دورتر می‏شوند، و از نیمه هر ماه تا لحظه مقارنه هر روز به همین مقدار (48 دقیقه) به هم نزدیك می‏گردند تا بار دیگر به لحظه مقارنه برسند و محاق كامل ماه صورت گیرد، و در واقع حركت ماه است كه سبب این پدیده می‏شود.

بر پایه این قاعده هرگاه میان لحظه غروب آفتاب تا لحظه غروب ماهتاب كم‏تر از چهل و هشت (48) دقیقه باشد، هلال به شب اوّل تعلق دارد، و هرگاه بیش از 48 دقیقه بالای افق مكث داشته باشد به شب دوم متعلّق است و غالباً «مطوّق» می‏باشد، چنان كه امام صادق علیه‏السلام در روایت محمد بن مرازم فرمود:

هرگاه هلال، طوق‏دار باشد از شب دوم است، و اگر سایه سر خود را در پرتو نور ماه بتوانی مشاهده كنی و تمیز دهی از شب سوم به حساب می‏رود؛ إذا تطوّق الهلال فهو للیلتین و إذا رأیت ظلّ رأسك فیه فهو لثلاث.

امروزه در هر نقطه از جهان، هلال رؤیت شود به آسانی می‏توان بین لحظه غروب آفتاب و ماهتاب را محاسبه كرد، و چنان چه مكث ماه فوق افق كم‏تر از 48 دقیقه باشد می‏توان دریافت كه به شب اوّل تعلّق دارد و به سرتاسر جهان مخابره نمود.

افزون بر این، رایانه‏ها و اینترنت نیز در حل این مسئله شاینده و تواناست.

9. از دیدگاه برخی از مبانی فقه نور زیاد هلال نمی‏تواند دلیل بر شب دوم و یا زیادتر از آن باشد مگر این كه اطمینان به بیش از یك شبه بودن آن پیدا شود، چنان كه در ضابطه قبل به آن اشاره كردیم.

دو ضابطه دیگر

پیشوایان دین علیهم‏السلام در مواردی چون ابری بودن هوا و دست نیافتن به اوّل ماه از راه‏های دیگر به محاسبه از این طریق اشاره كرده‏اند كه می‏توان با گذشتن چهار روز از اوّل ماه سال قبل روز پنجم را روز اوّل ماه جدید این سال دانست.

عمران زعفرانی گوید:

قلت لأبی عبداللّه علیه‏السلام إنَّ السماء تطبق علینا بالعراق الیومین و الثلاثة فأی یوم نصوم؟ قال: انظروا الیوم الّذی صحت من السنة الماضیة فعدّ منه خمسة أیام وصم یوم الخامس.1

امام عسكری علیه‏السلام این قانون را این‏گونه كامل فرموده است، سیاری گوید:

كتب محمد بن الفرج إلی العسكری علیه‏السلام عماروی من الحساب فی الصوم عن آبائك علیهم‏السلام فی عدّ خمسة أیام بین اوّل السنة الماضیة والسنة الثانیة الذّی یأتی، فكتب: صحیح و لكنّ عدّ فی كلّ أربع سنین خمساً و فی السنة الخامسة ستاً فیما بین الأُولی و الحادث وماسوی ذلك فإنما هو خمسة خمسة» قال السیاری: و هذه من جهة الكبیسة، قال: و قد حسبه أصحابنا فوجدوه صحیحاً.2

این روش محاسبه، به ویژه كه سال پنجم راكبیسه قرار دهند تنها بر پایه محاسبات نجومی و به امر وسط میسّر است و چنین به دست می‏آید كه در صورت عدم دست‏یابی به رؤیت هلال می‏توان حتی به امر وسط هم عمل كرد، چنان كه همین روش (محاسبه به امر وسط) در چند روایت دیگر به چشم می‏خورد؛ از جمله این‏كه امام صادق علیه‏السلام می‏فرماید:

إذا صحّ هلال رجب فعدّ تسعة و خمسین یوماً وصم یوم الستین.

وفی المقنع عن الصادق علیه‏السلام مثله.3 برخی از فقها این دو دسته روایت را از ناحیه سند اسقاط كرده‏اند؛ ولی به نظر می‏رسد حمل به امر وسط هنگام دست‏رسی نداشتن به رؤیت ـ مانند اوقات ابری و بارانی بودن هوا چنان‏كه حدیث زعفرانی بدان اشاره دارد ـ بهتر است تا اسقاط آن‏ها، و یا اعراض از آن‏ها.

………………………………………………………………………………………….

1 . وسائل‏الشیعه، باب 10، ح 3.

2 . همان، ح 2.

3 . همان، ح 5؛ ماوراء الفقه، ج 2، ص 165 و بعد؛ جواهرالكلام، ج 16، ص 364 و بعد و ص 376 و بعد.

جای ماه

شیخ حرّ عاملی در كتاب گران‏سنگ وسائل الشیعه بابی به عنوان «كراهة السفر والقمر فی برج العقرب؛ مسافرت و ازدواج در حالی‏كه قمر در برج عقرب باشد مكروه است» باز كرده و ذیل آن حدیثی را از امام صادق علیه‏السلام چنین نگاشته است:

قال من سافر أوْ تزوّج والقمر فی العقرب لم یرالحُسنی؛

كسی كه در حال قمر در عقرب مسافرت یا ازدواج كند احتمال می‏رود نیكی نبیند.

و مثل این حدیث را مرحوم كلینی در كافی و برقی در محاسن نقل كرده‏اند.1 وی در همان كتاب باب دیگری به عنوان «كراهة التّزویج و القمر فی العقرب و فی محاقّ الشهر» گشوده و پس از ذكر حدیث باب قبل افزوده است شیخ مفید رحمه‏الله در كتاب مقنعه مانند آن را ذكر و نگاشته است:

وروی أنّه:

یكره التّزویج فی محاقّ الشهر؛

ازدواج در محاق ماه كراهت دارد.

وعن علی بن محمد العسكری عن آبائه علیهم‏السلام فی حدیث قال:

من تزوّج والقمر فی العقرب لم یر الحُسنی.

و قال:

من تزوّج فی محاقّ الشهر فلیسلم لسقط الولد؛

هر كس كه در محاق ماه ازدواج كند باید آماده سقط جنین باشد.2

ولی می‏دانیم كه این‏گونه روایات در مقام بیان علّت تامّه نیست، بلكه در مقام بیان اقتضای امكان و احتمال است، لذا حمل بر كراهت كرده‏اند، و نیز برای این‏كه از گزند احتمالی در امان باشند دانشمندان، برای دانستن جای ماه به قواعدی دست یازیده كه یكی از آن‏ها در قالب شعر چنین است:

هر چه از ماه شد مثنّی كن    پنج دیگر فزای بر سر آن

پس به هر پنج از آن ز خانه شمس    گیر برجی و جای مه می‏دان

یعنی، هر چند هر روزی كه از ماه قمری سپری شد دو برابر كن و سپس عدد 5 بر آن بیفزا و حاصل را بر پنج (5) تقسیم كن و اگر باقی‏مانده آید یك عدد نیز بر خارج قسمت اضافه كن، و

………………………………………………………………………………………….

1 . وسائل الشیعه، ج 8 ، ص 266.

2 . همان، ج 14، ص 80.

به شماره خارج قسمت از برجی كه خورشید در آن قرار گرفته شماره كن تا به جای ماه دست یازی؛ مثلاً اگر خورشید در برج پنجم (اسد= مرداد) و روز 14 ماه قمری باشد چنین داریم:7 = (3باقیمانده) 1 + 6 = 5 ÿ 33 = 5 + 28 = 2 × 14

در نتیجه از برج اسد (جای خورشید) باید هفت برج به جلو برویم تا به برج دلو = بهمن برسیم پس قمر در برج دلو است. روش‏های دیگر نیز وجود دارد.1

در فرض بالا، اگر 7 روز از ماه قمری گذشته باشد، چنین داریم:

4 = 1 + 3 = 5 ÿ 19 = 5 + 14 = 2 × 7

وقتی از جایگاه خورشید ـ مرداد ـ چهار شماره؛ یعنی اسد، سنبله، میزان، عقرب را شماره كنیم خواهیم دید كه قمر در عقرب است.

شایان ذكر است چون بر پایه حركت تقدیمی، (رجعی، قهقرایی و بازگشتی) برج‏ها از جایگاه نخستین خود خارج و به سمت مغرب می‏روند، قمر وقتی از «برج عقرب» خارج شد هم‏چنان در «صورت عقرب» است و بیش از یك شبانه‏روز دیگر طول می‏كشد تا از «صورت عقرب» هم خارج گردد. از این رو پاره‏ای از تقویم‏نگاران به این نكته متذكر و در تقویمشان یادآور می‏شوند.

به دیگر سخن قمر هر دو روز و نیم ـ برابر 60 ساعت – از محاذات هر برج و از جمله برج عقرب عبور می‏كند، وقتی از برج عقرب گذشت لازم است 24 ساعت دیگر بر آن افـزود و جمعـاً سه روز و نیم صبـر نمود و سپس در امر ازدواج مثلاً صیغه عقد را اجرا كرد.

گفتنی است از احكام نجوم آن‏چه مورد نّص آیات و روایات است (چون قمر در عقرب و…) مورد تأیید فقه قرار دارد.

………………………………………………………………………………………….

1 . ر.ك: حسن حسن‏زاده آملی، دروس هیئت، ج 1، ص 451.

 

 

 

پاسخی بگذارید