گذرى بر نشريه ‏ى كتابخانه ‏ى عمومى مسجد اعظم

 

 

 

مرتضى قاسم‏زاده

مقدمه

وظيفه‏ى روحانيان، به پيروى از پيامبر و اهل بيت‏اش – سلام‏الله عليهم‏اجمعين – تبليع دين مبين اسلام است.

براساس فرمان صريح قرآن بايد گروهى از ديار خويش بكوچند و سال‏هاى سال زانوى دانش‏آموزى بر زمين سايند و با تهذيب نفس و تلاش‏هاى فراوان علمى، شناخت درستى از اسلام به دست آورند و آن‏گاه مردم خويش را بياموزانند و حكم الهى را براى ايشان بنمايانند.

آن چه در تبليغ مهم است، استفاده از ابزارهاى روز است. فرهنگ هر زمان و دوره‏اى اقتضاى خود را دارد. يك مبلغ موفق، بايد بر فنون روز و دوران، مسلط باشد تا بتواند به مقابله‏ى تهاجم فرهنگى دشمنان انسانيت‏برآيد و نيز دين حق را به گوش مردمان برساند.

يكى از ابزارهاى مفيد اين زمان، استفاده از روزنامه و مجله و… است.

چندى است كه مجله و روزنامه، به عنوان يك رسانه‏ى ارزش‏مند براى اطلاع رسانى، نقش خاصى ايفا مى‏كند. از اين رو، از سال‏هاى حدود چهل، در حوزه علميه قم عالمان زمان آگاهى، رو به اين رسانه آوردند و با چاپ و نشر مجله و… زمان‏شناسى خود را در تبليغ نماياندند.

يكى از مجله‏هايى كه از سال‏هاى هزار و سيصد و چهل به بعد، در حوزه‏ى علميه‏ى قم، منتشر شد، «نشريه‏ى كتابخانه‏ى عمومى مسجد اعظم قم‏» بود.

در اين‏جا، نگاهى گذرا بر اين نشريه مى‏افكنيم، تا زحمات آن عزيزان را قدر بدانيم و بگوييم: «حوزه، از عالمان زمان‏شناس خالى نبوده و به لطف الهى، هيچ‏گاه هم خالى نخواهد ماند.»

نخستين شماره از دوره‏ى جديد (1) اين نشريه – كه شماره‏ى ششم محسوب مى‏شود – در ارديبهشت هزارو سيصد و چهل و چهار، برابر با ذوالحجه‏ى هزار و سيصد و هشتاد و چهار، در اندازه‏ى رقعى منتشر شد و با انتشار هجدهمين شماره‏اش در اسفند هزار و سيصد و چهل و پنج، برابر با ذوالقعده‏ى هزار و سيصد و هشتاد و شش، به‏خاطر كمبود امكانات مالى و غيره نشر آن به پايان آمد.

سال نخست از دوره‏ى جديد نشريه، معمولا، در حدود صد صفحه و با قيمت هر شماره بيست ريال، و در سال دوم معمولا، در شصت صفحه با قيمت هر شماره ده ريال منتشر مى‏شده است.

در سال نخست از دوره‏ى جديد انتشار، شش شماره و در سال دوم از دوره‏ى جديد انتشار، دوازده شماره منتشر شده است.

هدف از انتشار

در سرمقاله‏ى نخستين شماره‏ى از دوره‏ى جديد، هدف از انتشار اين مجله، به قلم مرحوم آيت‏الله حاج ميرزا ابوالقاسم دانش آشتيانى، چنين آمده است:

چه مى‏خواهيم؟ چه مى‏گوييم؟

بشر امروز، با همه‏ى هياهو و سر و صداها، با همه‏ى اوج گرفتن و بلند پروازى‏ها… از جهت كمال روحى و پيش‏رفت معنوى، گرفتار جهل مركب است… اين روزنامه‏ها و مجلات رسمى و داستان‏ها و نشريات كثيرالانتشار كشور است كه با كمال آزادى و فضاحت و رسوايى، تمام افراد جامعه، خصوصا پسران و دختران جوان را به سوى ناپاكى و بى عفتى و بى‏بندوبارى سوق مى‏دهد.

شجاعت از تمام طبقات سلب شده [است]، در مقابل تمام تعدى‏ها و تجاوزها و ستم‏ها و شكنجه‏ها كه از كارگردانان و زمامداران اجتماع به آن‏ها روى مى‏آورد، جز زبونى و خوارى، چيزى از خود نشان نداده و روز به روز ناتوان‏تر و توسرى خورتر شده و همه‏ى حقوق و نواميس دينى و ملى خود را از دست مى‏دهند… .

راه منحصر به فرد صيانت فضايل اخلاقى و اصلاح زندگى اجتماعى و تامين سعادت دو جهانى بشر، همان زنده نگاه داشتن مبادى اعتقادى و تقويت نيروى ايمان او مى‏باشد… .

بنابراين اگر كسى بخواهد بزرگ‏ترين خدمت را به انسانيت نموده و با ارزش‏ترين هديه را به او اهدا نمايد، اين است كه كلمه‏ى حكمتى به او آموخته و درس فضيلتى به او داده و راه خداپرستى را به او بنمايد.

ما مدعى نيستيم كه چنان چه بايد و شايد، از كار خود فراغت‏يافته و در صراط مستقيم انجام وظيفه، ثبات قدم داشته و از لغزش‏ها در امانيم… ولى در عين اعتراف به قصور، و فراهم نبودن مقتضيات، و در پيش بودن موانع، خود را موظف مى‏دانيم كه در برابر اين همه موجبات فساد و سازمان‏هاى بى‏دينى و تبليغات مسموم و كشنده‏اى كه عليه دين و شرف و ناموس و استقلال جامعه‏ى مسلمانان، قيام نموده… تا آن‏جايى كه مقدور است و تا اندازه‏اى كه از عهده بر آييم، با استمداد و استعانت از يارى و كمك پروردگار متعال، در اين راه قدمى برداشته و به وسيله‏ى اين نشريه، حقايقى از معارف اسلامى و گوشه‏هايى از وظايف ايمانى و نمونه‏هايى از اخلاق انسانى را كه از طرف خداوند براى راهنمايى بشر فرو فرستاده شده و در قرآن كريم و احاديث پيشوايان دين و كتب دانشمندان بزرگ، به وديعه گذاشته شده، استخراج و جمع‏آورى نموده و در دست رس برادران ايمانى و فرزندان اين كشور اسلامى قرار داده و راه خدا پرستى و سعادت‏مندى را به آنان نشان دهيم… .

ما براى آشنا ساختن طبقات مختلف، خصوصا دانش‏جويان ارزش‏مند و نسل برومند جوان اين كشور، دست‏به كار اين نشريه شده و آن را كه تقريبا صورت كتاب موسمى و تدريجى به خود گرفته، و فعلا هر دو ماه يا سه ماه يك‏بار منتشر مى‏شود، تقديم خوانندگان محترم مى‏نماييم.

نامگذارى هر شماره

هر شماره از اين مجله، به مناسبت ايامى كه منتشر مى‏شده است، يك نام زيبا داشته است. به نظر مى‏رسد، هدف دست‏اندركاران آن مجله، اين بوده است كه از اين طريق، مناسبت‏هاى بسيار مهم و ارزش‏مند دينى را زنده نگه‏دارند.

اين نامگذارى‏ها تا شماره‏ى ششم چنين است:

شماره‏ى يكم: شماره‏ى غدير;

شماره‏ى دوم: شماره‏ى مولود (سال‏زاد مبارك و مسعود حضرت ختمى مرتبت‏صلى الله عليه وآله و امام جعفر صادق‏عليه السلام) ;

شماره‏ى سوم: شماره‏ى نور (سال‏زاد حضرت زهراعليها السلام) ;

شماره‏ى چهارم: شماره‏ى مبعث;

شماره‏ى پنجم: شماره‏ى رحمت (به مناسبت ماه مبارك رمضان) ;

شماره‏ى ششم: شماره‏ى مخصوص سالگرد.

نويسندگان مجله و موضوعات مقاله‏ها

نام نويسندگان – تقريبا دائمى – اين مجله (2) (بدون ذكر القاب حوزوى و..). ، و مقاله‏هايى كه نوشته‏اند، بدين شرح است (3) :

ابوالقاسم دانش آشتيانى (سرمقاله‏ها: 18 شماره)

لطف‏الله صافى گلپايگانى (بنيانگذارى حكومت اسلامى: ش‏1; جابربن حيان، پدر شيمى: ش 2; السلام على المهدى الذى وعدالله به الامم: ش 15; شهر رمضان الذى انزل فيه‏القران: ش‏16; جامعه‏ى جهانى اسلامى: ش‏17) .

مصطفى زمانى (سليمان‏عليه السلام: ش‏1 و ش‏2 و ش‏3 و ش‏4 و ش‏5 و ش‏6 و ش 9 و ش 10 و ش 11 و ش 12) .

حسين شب‏زنده‏دار (اجتماع كاروان توحيد در خانه‏ى خدا: ش‏1; آسايش‏هايى كه با نهضت اسلامى تامين گرديد: ش‏4; روزه يا كنترل هوا و هوس: ش‏5; درسى از خداشناسى: ش‏7 و ش‏14 و ش 15 و ش 16) .

مهدى طارمى (هنر و ادبيات معاصر: ش‏1; پيكارهاى مقدس: ش 2; اعلام جرم (4) : ش‏3) .

محمد يزدى (يك فرمان فراموش نشدنى: ش‏1 و ش‏2 و ش‏3و ش‏4; پاسداران بشريت: ش‏5; شناسايى حديث: ش‏6;

روان‏شناسى اسلامى: ش 7 و ش 8 و ش 9 و ش 10 و ش 11 و ش 12 و ش‏13 و ش 14 و ش 15 و ش 16 و ش 17 و ش 18) .

م. ت. د (شخصيت در پرتو جوانمردى: ش‏1; به سوى آزادى (5) : ش‏2; پيرزنى در مجلس معاويه: ش‏3; استاندار توبيخ مى‏شود: ش‏4) .

سيد جعفر شيخ‏الاسلام (كتاب از نظر اروپا و اسلام: ش‏1; ريزه‏كارى‏هاى اسلام (6) : ش‏2; ريزه‏كارى‏هاى اسلام در پيرامون حقوق بانوان: ش‏3; پرورش كودك: 4 و ش 5 و ش 6 و ش 8 و ش 9 و ش 10 و ش 13) .

محمد صادق حشمت (شعر غديريه: ش‏1; شعر محمدصلى الله عليه وآله شهنشاه افلاك مسند: ش‏2; سرود «ولادت امير مؤمنان‏عليه السلام: ش‏4; شعر «هان به پا خيز: ش‏5; شعر «عيد ميلاد حسن‏عليه السلام‏» : ش 5; شعر «اين مصيبت ز آسمان سنگين‏تر است: ش‏6; شعر «ميلاد پادشاه ملايك سپاه را» : ش‏10; شعرى به مناسبت‏سالزاد امام حسن عسكرى‏عليه السلام: ش‏11; شعر «نور يزدان‏» : ش‏14; شعر «دو آيت نور» : ش‏15; شعر «شهر الله اكبر» : ش‏16; شعر «عزم رحيل در مه شوال‏» : ش‏17; شعر «بنهاد شه ملك، رضا، پاى بر اورنگ‏» : ش‏18) .

عبدالمجيد رشيدپور (سرنوشت: ش‏2; اعتراف: ش‏4; نوع دوستى: ش‏5; در كنار اجتماع: ش‏6) .

سيدهاشم حميدى (ارتباط عقل و دين: ش‏2 و ش‏3 و ش‏4 و ش‏5; قصاص در اسلام: ش‏6; بررسى عقايد حقيقى و خرافى: ش‏7; منطق قرآن در نظر بيگانگان: ش‏8; توافق يا تضاد، دليل عقلى يا نقلى: ش‏9; تضاد عقل و نقل: ش‏10; تضاد عقل و نقل در كتاب عهدين: ش‏11 و ش‏13; اتحاد و حلول در مسيحيت: ش‏14; الوهيت مسيح‏عليه السلام: ش‏16 و ش‏17; قرآن و عقيده‏ى تثليث: ش‏18) .

محمد خندق آبادى (آرامش روان: ش‏3; بيمارى ترديد: ش‏4; عدالت: ش‏6; اميد و آرزو: ش‏8) .

محمدباقر انصارى (در راه تكاپوى تمدن اسلام به پيش: ش‏3 و ش‏4 و ش‏5 و ش‏6 و ش‏8 وش 10 ; بت‏پرستى در عصر فضا: ش‏11; نقش مطبوعات و فيلم در روحيه‏ى جوانان: ش 13; مذهب، بيمارى است‏يا درمان؟ : ش‏14; به سوى حكومت جهانى: ش‏15; به ياد هزار و سيصد و چهل و دومين سال در گذشت مولاى متقيان على بن ابى‏طالب‏عليه السلام: ش‏16; انديشه‏ى اصلاح نژاد: ش 17) .

مرتضى حائرى (تفسير سوره‏ى حمد: ش‏4 و ش‏5 و ش‏6 و ش‏7 و ش‏8 و ش 9 و ش 10 و ش 12 و ش 13 وش 14 وش 15 و ش‏16) .

حسين نورى (آسمان و زمين سخن مى‏گويند: ش‏4 و ش 5; پاسخ به پرسش‏هاى علمى: ش 4; آثار علمى آيت‏الله بروجردى: ش‏6; برف و شكر (7) : ش‏7; آثار علمى آيت‏الله بروجردى: ش‏8; درسى از خداشناسى «اين صفحه‏ى زيباى آسمان‏» : ش 18) .

غلام‏حسين رحيمى (اخلاق از نظر قرآن: ش 4 و ش‏5 و ش‏6) .

محمدحسين بهجتى [شفق] (شعر «طائر پرشكسته‏» : ش 4; شعر «به درگاه خدا» : ش‏5; شعر «نهضتى خونين‏» : ش‏8; شعر «هرآن چه پيشوا كند، در آن بود صلاح دين‏» : ش 9; «شعر صبح فردا» ش‏14; شعر «قرآن، درمان دردها» : ش‏18) . محمد علم‏الهدى خراسانى (نظرى به مكتب اديان: ش‏7 و ش‏8 و ش‏9 و ش 10 و ش‏12 و ش‏13 و ش‏15 و ش‏16 و ش‏17) .

جلال‏الدين گلپايگانى (داستان غدير: ش‏7; تشيع، اسلام واقعى: ش‏8; اسلام حقيقى پيروى از قرآن و عترت است: ش‏9) .

على كاظمى (نقش عاطفه اجتماع: ش‏5; ترجمه‏ى «مناظره‏ى سلمان و داروين (8) » : ش 8 و ش 9 و ش 10 و ش 11 و ش 12 و ش 13 و ش 16 و ش 17 و ش‏18) .

حسن نورى (آثار علمى آيت‏الله بروجردى: ش 11 و ش‏13) .

همان‏طور كه گفته شد، افزون بر مقاله‏ها و اشعار، در هر شماره، كتاب‏هايى كه براى كتابخانه‏ى مسجد اعظم رسيده بود، معرفى شده است. نام اين بخش «گزارش امور كتابخانه‏» است.

جالب اين است كه در طول اين دو سال انتشار دوره‏ى جديد اين نشريه، هر كتاب جديدى كه از حضرت امام خمينى‏قدس سره چاپ و منتشر مى‏شده است، در اين بخش به نام «حضرت آيت‏الله العظمى خمينى‏» معرفى شده است. و اين كار با وجود اختناق آن سال‏ها، نكته‏اى ارزش‏مند است.

يكى ديگر از بخش‏هاى اين نشريه، چاپ نكات جالبى است كه در ديگر روزنامه‏ها و مجله‏ها، درباره‏ى لزوم وجود مذهب (به خصوص اسلام) و يا مضرات بى‏دينى نوشته مى‏شده است.

نوعا، اين خبرها، همراه با حاشيه و نكته‏پردازى‏هايى از سوى نشريه بوده است.

با توجه به نام مقاله‏ها و محتواى آن‏ها، مى‏توان گفت، دست‏اندركاران اين نشريه، به هدفى كه داشتند و آن را در شماره‏ى يكم از دوره‏ى جديد مطرح كردند، وفادار بودند. آنان، در هر شماره، با چاپ مقاله‏هايى از اساتيد مشهور و بزرگ حوزه، مانند حضرت آيت‏الله حاج شيخ مرتضى حائرى و حضرت آيت‏الله صافى گلپايگانى و حضرت آيت‏الله نورى همدانى و استاد معظم حاج شيخ حسين شب‏زنده‏دار و مرحوم حاج شيخ جلال طاهر شمس گلپايگانى (9) و نويسندگانى از دانشگاه، معارف اهل بيت‏عليهم السلام و نيز مشكلات روز را مطرح و بررسى و موشكافى مى‏كردند.

در پايان اين نكته را هم تذكر دهيم كه اين نشريه را مى‏توان نمادى از پيوند حوزه و دانشگاه براى گسترش اسلام و مبارزه با بى‏دينى دانست; زيرا نويسندگان اين نشريه، هم حوزويان بوده‏اند و هم دانشگاهيان.

پى‏نوشت:

1) پيش از اين، پنج‏شماره از اين نشريه در ياد بود مرحوم حضرت آيت‏الله‏العظمى بروجردى، به چاپ رسيده بود.

2) برخى از مقاله‏ها، فاقد نام نويسنده است.

3) شماره‏ى مجله‏ها با توجه به دوره‏ى جديد، انتشار است، و الا شماره‏ى يكم دوره‏ى جديد، شماره‏ى ششم از مجله است.

4) محتواى اين مقاله، رد بر تهمت «سكوت حضرت سجادعليه السلام در برابر حاكمان‏» است.

5) اين مقاله، درباره‏ى جناب حر (س) است.

6) اين مقاله درباره‏ى بهداشت و نظافت از ديد اسلام است.

7) اين مقاله عجايب برف و شكر را بيان مى‏كند.

8) نويسنده‏ى اصل اين مقاله سيد محمد شيرازى است.

9) همان‏طور كه توجه داريد همكارى اين عزيزان با مجله در آن تاريخ شاهد اين است كه مجله و مدير مسؤول آن مرحوم آقاى آشتيانى كاملا مورد اعتماد و علاقه حوزويان بوده است.

 

 

 

پاسخی بگذارید