آيت الله محسنی ملایری مي گويد:
من در خدمت مرحوم آیت الله بروجردی بودم که ایشان به آقای فاضل (پدر آقای فاضل لنکرانی) فرمودند شنیده ام نوه ای داری اگر مناسب باشد او را برای احمد (فرزند آقا) خواستگاری نمایند . آقای فاضل گفتند: پدر او را خودتان به شمیران فرستاده اید .
آیت الله بروجردی به حاج احمد فرمود که قرآن را بیاور . حاج احمد قرآن را آورد و آیت الله بروجردی استخاره کردند و خوب آمد . آقای فاضل گفتند: آنان خدمتکاران و مخلصان شما هستند .
مرحوم آیت الله بروجردی فرمودند : خیر ، با آنان مذاکره کنید . مرحوم آقای فاضل بعداً برای من نقل کردند : “بعد از مذاکره و جواب مثبت ، آیت الله بروجردی فرمودند مناسب است درشکه ای بگیرید و بیاورید زیرا برای روحانیت تشریفات مناسب نیست .”
ما این کار را کردیم . بعد از چند روزی آقا احمد (فرزند آقا) به من گفت : من 250 تومان بدهی پیدا کرده ام و آقا آن را نمی دهد .
من به آیت الله بروجردی عرض کردم . ایشان فرمودند : “احمد هنوز مناسب نیست که منظومه حاجی سبزواری را بخرد . او 25تومان داده و این کتاب را خریده است . من این پول ها را چگونه بدهم . جواب ندارد . شما از حالا راضی نشوید که احمد غیر وظیفه انجام بدهد .”
روزی حاج آقا حسن (آقا زاده آیت الله بروجردی) به من گفتند :
از اجاره ملکی که از مادرمان به ما رسیده است به من و برادرم احمد ، روزی 12 تومان می رسید . آقا تا مادامی که این پول مصرف نمی شد به ما حقوق نمی داد . به آقای احسن گفتم اکنون من مخارج دارم و این مقدار کفاف نمی کند .
آقای احسن به آقا مطلب را متذکر شدند که آیت الله زاده چنین می گوید .
آقا ناراحت شده و فرموده بودند : “تعبیر به آیت الله زاده نکنید . محمد حسن طلبه است .”
ایشان از من بیشتر پول دارند . آنان ، هر یک دوازده تومان دارند و من با این مخارج 14 تومان دارم .”
ایشان هیچ گونه ترجیحی برای فرزندان خود قائل نبودند گر چه تنقیص هم نمی کردند . روزی در خانه ایشان بودیم و آقا احمد (فرزندشان) پیش من نشسته بود .
مجلس روضه خوانی بود . بعد از روضه خوانی آقا به من فرمودند : “شما که در آنجا نشسته بودید چرا احمد را ادب نکردید ؟ داشت تبسم می کرد . آیا در مجلس روضه فاطمه زهرا نباید حفظ ادب کرد ؟”
…………………………………………………………….
ر.ك: چشم و چراغ مرجعیت ،مركز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، ص 283 .