توان تدریس آیت الله بروجردی

 

 

 

آیت الله محمد یزدی  می گوید:

 

توان‌ بالای‌ تدریس‌، انصافاً در شمار ملاكاتی‌ بود كه‌ زمینه‌ بروز و جلوه‌گری‌ یك‌ استاد را فراهم‌ می‌آورد.

 

حوزه‌ علمیه‌ هرگز تحت‌ تأثیر شهرت‌ و عنوان‌ كسی‌ قرار نگرفت‌ و براساس‌ میزان‌ شهریه‌ای‌ كه‌ یك‌ عالم‌ می‌پردازد و تعداد مریدانی‌ كه‌ دارد، قضاوت‌ نكرد. آنچه‌ برای‌ طلبه‌ها اهمیت‌ داشت‌، این‌ بود كه‌ كدام‌ استاد تدریس‌ بهتر و قانع‌ كننده‌ای‌ دارد. به‌ همین‌ جهت‌ حضرات‌ آیات‌ آملی‌، گلپایگانی‌، اراكی‌، حضرت‌ امام‌، مرحوم‌ داماد و مرحوم‌ شاهرودی‌، دارای‌ شاگردان‌ بسیاری‌ بودند و بسیاری‌ از مراجع‌ كنونی‌ ما، شاگردان‌ آن‌ بزرگواران‌ بودند.بعداز ارتحال‌آیت‌الله بروجردی‌، حوزه‌ با مشكل‌ مواجه‌ بود. یكی‌ اینكه‌ شهریه‌ طلاب‌ از سوی‌ چه‌ مرجع‌ و مركزی‌ تأمین‌ شود و دیگر اینكه‌ طلبه‌ها نزد كدام‌ اساتید مراجعه‌ كنند؟ بعد از این‌ كه‌ مسأله‌ شهریه‌ را دو تن‌ از بزرگان‌ یعنی‌ آیت‌الله گلپایگانی‌ و آقای‌ شریعتمداری‌ به‌ عهده‌ گرفتند، امام‌ اظهار رضایت‌ كردند و فرمودند: اقدام‌ آقایان‌، باعث‌ شد كه‌ حوزه‌ از متلاشی‌ شدن‌ محفوظ‌ بماند. در خصوص‌ تدریس‌ هم‌ در واقع‌ حضرت‌ امام‌ عهده‌دار امر شدند و درس‌ ایشان‌ طلبه‌ها را بی‌نیاز كرد؛ حتی‌ در زمان‌ حیات‌ مرحوم‌ آیت‌الله بروجردی‌، حلقه‌ درس‌ امام‌ در زمره‌ پرجمیعت‌ترین‌ دروس‌ بود، در حالی‌ كه‌ در همان‌ زمان‌، مرحوم‌ آیت‌الله گلپایگانی‌ در مسجد امام‌ درس‌ می‌فرمودند؛ ولی‌ عدد شركت‌ كنندگان‌ در درس‌ ایشان‌ زیاد نبود. حتی‌ مرحوم‌ آقای‌ اراكی‌ در فیضیه‌ تدریس‌ داشتند؛ ولی‌ شاگردانشان‌ قلیل‌ بود؛ در حالی‌ كه‌ تدریس‌ حضرت‌ امام‌ در مسجد سلماسی‌، با حضور افراد زیادی‌ همراه‌ بود و مشتاقان‌ به‌ صورت‌ مسجدی‌ می‌نشستند؛ حتی‌ پله‌های‌ مسجد هم‌ از جانب‌ طلبه‌ها اشغال‌ می‌شد. از همین‌ رو از حضرت‌ امام‌ خواهش‌ كردند كه‌ محفل‌ درسشان‌ را به‌ جای‌ وسیعتری‌ منتقل‌ كنند. مسجد محمدیه‌ در نزدیكی‌ سه‌ راه‌ موزه‌ برای‌ مدت‌ كوتاهی‌ پذیرای‌ درس‌ امام‌ بود و بعد از آن‌ مسجد اعظم‌ برای‌ این‌ منظور انتخاب‌ شد. نخستین‌ روزی‌ كه‌ امام‌ برای‌ تدریس‌ به‌ مسجد اعظم‌ آمدند، طلبه‌ها در فضای‌ باز مسجد بدون‌ آن‌ كه‌ دچار تنگنا باشند، به‌ پای‌ درس‌ امام‌ نشستند و امام‌ برای‌ اولین‌ بار لازم‌ بود كه‌ روی‌ منبر بنشینند تا طلبه‌ها بتوانند در هنگام‌ تدریس‌، جمال‌ ایشان‌ را ببینند. خود ایشان‌ همچنان‌ مایل‌ بودند كه‌ مانند مسجد سلماسی‌ و محمدیه‌، روی‌ زمین‌ بنشینند. سرانجام‌ ایشان‌ پذیرفتند و روی‌ منبر رفتند و جالب‌ این‌ كه‌ از همین‌ قضیه‌ به‌ عنوان‌ یك‌ گریز مؤثر اخلاقی‌ استفاده‌ كردند و فرمودند: انسان‌ وقتی‌ یك‌ پله‌ بالا می‌آید، فریب‌ می‌خورد. باید حواس‌ انسان‌ جمع‌ باشد كه‌ در چنین‌ مواقعی‌، بازی‌ نخورد. فراموش‌ نمی‌كنم‌ كه‌ این‌ صحبتهای‌ به‌ ظاهر ساده‌ حضرت‌ امام‌ مرا و همه‌ طلبه‌ها را به‌ گریه‌ انداخت‌ و مواردی‌ از این‌ دست‌ باعث‌ شد كه‌ شاگردان‌ ایشان‌ از بعد عاطفی‌ هم‌ مرید امام‌ شوند و سراپا مطیع‌ ایشان‌ گردند. در آن‌ اوایل‌ حتی‌ حضرت‌ امام‌ شهریه‌ هم‌ نمی‌پرداختند و مع‌الوصف‌ مورد توجه‌ اذهان‌ بودند. به‌ تدریج‌ حضرت‌ امام‌ مبارزات‌ خود را شروع‌ كردند.

 

……………………………………………..

 

1- ر.ك:خاطرات آیت الله یزدی،ص 158 .

 

 

 

 

پاسخی بگذارید