اجازات حضرت آیت ­الله العظمی بروجردی(ره)

 

 

 

از جمله راه­های شناخت مقام والای علمی آیت ­الله العظمی بروجردی ، دقت در متن اجازات مشایخ بزرگوار ایشان است که در آنها به معرفی این عالم ربانی پـرداخـته­اند :

ا لف ) اجازه نامه  مرحوم آخوند خراسانی

توصیف آخوند خراسانی (م 1329 ق .) درباره این شاگرد برازنده­‌اش ، بالاترین گواهی یك استاد درباره  شاگرد خود به شمار می‌آید . تأملی در واژگان بکار رفته در اجازه­نامه­ای که خطاب به آیت­ الله بروجردی نوشته است گویای این موضوع است که مرحوم آخوند اعتقادی زاید الوصف به شاگرد برجسته خود داشته است ودر نامه ای كه برای پدر آیت الله بروجردی نوشته اند ضمن تشریح شخصیت علمی او

سفارش كرده اند كه ایشان را به عنوان مجتهد جامع الشرایط بشناسد و به مردم هم معرفی كنند و در اخذ فتوا و احكام شرعی به او مراجعه نمایند

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله الذی جعل العلم وسیلة إلى جنّته وذریعة یرتقى بها جوار قربه و­رحمته وأبان عن علوّ شأنه و­منزلته و­سموّ مكان حاملیه وسَدنته والصّلاة والسّلام على أفضل الأنبیاء من بریته وأشرف السّفراء إلى خلیقته محمّد الصّادع بالقویمة من دینه وشریعته وعلى الطّاهرین المعصومین من آله وذرّیته الباذلین مهجهم فی إعلاء كلمته ،

و بعدُ :

فلمّا كان العلم جلاءً للقلوب من صدی الجهالة ونجاة للنّفوس من العَمى والضلالة ونوراً یهتدى به إلى عوالی اللآلی ، ویوصل به الى عامة المكارم والمعالی و قد أشیر إلى عظیم خطره بقوله تعالى ]إِنّما یخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ[1و بقوله علیه السلام العلماء ورثة الانبیاء و قوله مدادُهُمْ افضلُ من دماء الشهداء و غیرها مما هو مأثور و عدُّة غیر میسور فلذلك صرف فی كل عصر من الأعصار جماعة من أرباب الهمم العالیة و البصائر السّامیة والأذهان النقّادة و الفطن الوقّادة أعمارهم فی تحصیله و بذلوا مساعیهم فی البحث عن إجماله و تفصیله و عكفوا هممهم على إحیاء أعلامه و مواسمه و اتعبوا أنفسهم فی إیضاح طرقه و مراسمه فشكر الله مساعیهم الجمیلة و مُجاهداتهم البلیغة .

ومنهم السید السّند والعدل المعتمد المحقق المدقق ، العارف بشرایع الإسلام و الخبیر بقواعد الأحكام مروّج الأحكام ثقة الإسلام ، عمدة العلماء العاملین وقدوة الفقهاء والمجتهدین قرّة عینی المتحلّی بكلّ زین الاغا حسین الطباطبائی البروجردی دامت فضائله فإنه قد تشرّف سنین كثیرة فی قبة الاسلام المشهد الغروی على مشرّفه أفضل صلاة وتحیة وقد بذل مجاهدات بلیغة ومساعی جمیلة مقروناً بالتّوفیقات الخاصّة الإلهیة فی تحصیل العلوم الشّرعیة العقلیة والنقلیة و استفاد فی محضری جلّ المسائل الأصولیة و عمد المسائل الفرعیة غیر مكتف بالسّماع عن التّحقیق و بالنّظر عن التّحدیق بل أمعن النظر فی المبانی حقّ الإمعان و أتقن الدّلائل غایة الإتقان حتى فاق الأفاضل العظام و الأماجد الأعلام و صار ذا الملكة القدسیة و بلغ من حضیض التّقلید إلى اوج الاجتهاد المطلق فله كل المناصب الثّابتة للمجتهد المطلق من الإفتاء و القضاء و غیرهما ، و یجب على النّاس اتّباع حكمه ، و یحرم علیهم ردّه و نقضُه فانّه استخفاف بحكم الله تعالى على ما هو مقتضى قول أبی عبد الله الصّادق ـ علیه السّلام ـ فی مقبولة عمر بن حنظلة حیثُ قال : انظُرُوا إلى رجل منكم ممّن قد روى حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف أحكامنا فارضوا به حكماً فإنّی قد جعلتُهُ علیكم حاكماً ، فإذا حكم بحُكمنا فلم یقبل فإنّما بحكم الله استخف و علینا قد ردّ ، و الرّادُ علینا الرّاد على الله و هُو فی حدّ الشّرك بالله .

 و له أن یروی عنّی كلّما تصحّ لی روایته عن مشایخی بالطّرق المتّصلة المنتهیة إلى المعصومین صلوات الله علیهم أجمعین و أوصیه بما أوصى به أسلافی من الأخذ بالاحتیاط و الوقوف عند الشّبهات و أن لا ینسانی دعاء الخیر فی الخلوات .

 و السّلام على من اتّبع الهُدى . 

حرّرهُ العبد الأحقر الجانی محمّد كاظم الخراسانی فی 1328 من الهجرة النّبویة .

 

ترجمه فارسی اجازه نامه

به نام خداوند بخشایشگر مهربان

سپاس و ستایش مخصوص خدایی است که علم ودانش را وسیله رسیدن به بهشت و نردبان ترقی به جوار قرب و رحمت خود قرار داد و شأن و رتبه بلند خود و برتری جایگاه حاملان علم و خدمتگزاران دانش را به واسطه آن  آشکار ساخت .

و درود و سلام بر برترین پیامبران و بهترین  فرستادگان حضرت محمد(ص) که با پایداری و ایستادگی خود از حریم دین و شریعت خدا پاسداری و دفاع کرد ، و نیز درود و سلام بر پاکان از ذریه آن حضرت و اولاد معصومش باد، آنان که در راه اعتلا کلمه الهی فداکارانه از جان خود گذشتند  .

اما بعد ، از آنجا که علم و دانش جلا دهنده دلها از زنگار نادانی و رهایی بخش انسانها از نابینائی  و گمراهی است و نوری است برای رسیدن به دُرر شاهوار و رسیدن به تمامی کرامتها و ارزشهای انسانی ، دانشی  که در قرآن به اهمیت و ارزش آن  اشاره کرده و فرموده است : بدرستی که  از میان بندگان خدا تنها دانشمندان (بعلت آگاهی از عظمت الهی) از او می هراسند.

و پیامبر (ص)می فرماید : 

عالمان و دانشمندان دین وارثان پیامبرانند ، و نیز فرموده است  مرکب قلم عالمان دین از خون شهیدان برتر است  و روایتهای زیاد دیگری که به دست ما رسیده و شمارش آنها برای ما ممکن نیست .

بنا بر این در هر دوره ای از دوران  گروهی بلندهمت ،که دارای  بینشی برتر و ذهنی تحلیل گر و استعدادی فروزان هستند  عمر خود را صرف فراگیری علم و دانش نموده ، وتمام تلاش خود را  در راه آن بکار برده   و برای احیای آثار و نشانه های آن همت گماشته اند ، وبرای آشکار ساختن راه های آن رنج بسیار برده اند  خدایشان در برابر آن همه سعی و کوشش ارزنده و تلاشهای برازنده جزای خیر عنایت فرماید .

از جمله آنان سَروَر قابل اطمینان ، عادل ، مورد اعتماد ، پژوهشگر باریک بین ، شناسنده احکام اسلام و آگاه به قواعد احکام ، مروج فرامین الهی ، ثقة الاسلام ، شهره در میان عالمان نکو کردار، و پیشتاز فقیهان و مجتهدان ، نور دیده ام ، آراسته به تمامی زینتهای معنوی و صفات نیک و زیبا ، یعنی آقا حسین طباطبایی بروجردی (که برکتها و خدماتش جاودانه و پاینده باد)

که سالیان زیادی در قبةالاسلام ، مشهد غروی ( نجف اشرف ) (که برترین درود و سلام بر شرافت بخشنده آن مکان باد )مشرف بود ،با توفیقات خاصه الهی در طول این مدت کوششی فراوان و تلاشی نیکو در راه تحصیل علوم شرعی ، چه عقلی و چه نقلی نمود ، و در محضر این جانب بیشتر مسائل اصولی و اکثر مسائل فرعی را استفاده کرد و  فرا گرفت ، او تنها به شنیدن درس بسنده نمی کرد ، بلکه به پژوهش و کاوش بیشتر می پرداخت ، نگاهش به کتاب و مطالعه متون آن،با دقت در معانی و بطون همراه بود ، مبانی را به دقت تمام مطالعه و دلایل علمی را با کمال استحکام بررسی  می کرد ، تا بجایی که بر بزرگترین فضلا و پرتلاش ترین دانشمندان برتری یافت ، و دارای ملکه قدسی(استنباط احکام) گردید ، و از حضیض تقلید به بلندای اجتهاد مطلق رسید .بنابراین تصدی تمامی منصبهای شایسته مجتهد مطلق از قبیل تصدی فتوا و قضاوت و غیر اینها … برای ایشان جایزاست و بر مردم پیروی از دستور و حکم ایشان واجب و رد و نقض حکم ایشان حرام زیرا رد حکم مجتهد سبک شمردن حکم خدا است . چنانکه مقتضای کلام امام صادق (ع)در روایت مورد قبول عمر بن حنظله همان است آن جا که می فرماید :

« بنگرید به مردی از میان خودتان از کسانی که حدیث ما را روایت کرده و در حلال و حرام ما دقت کند و احکام ما را بشناسد پس شما او را به عنوان داور بپذیرید و به حکم او راضی باشید که من او را بر شما حاکم قرار دادم پس هر گاه که او موافق احکام ما حکم کند اگر کسی حکم او را نپذیرد  ، حکم خدا را سبک شمرده است و رد بر ما کرده است و آن که بر ما رد نماید رد بر خدا نموده است و این کار همچون شرک به خدای متعال است» .

ایشان مجازند روایت صحیحی را که من از استادانم با طرق پیوسته و منتهی به معصومین (علیهم السلام)روایت کرده ام از طرف من روایت کند . و من ایشان را به داشتن احتیاط و توقف و باز ایستادن در موارد شبهه آن گونه که گذشتگان و استادانم به من سفارش کرده اند سفارش می کنم ، و نیز به ایشان سفارش می کنم مرا از دعای خیر در هنگام خلوت و تنهایی فراموش نکنند . سلام و درود بر کسی که پیرو هدایت و رستگاری باشد .

نوشته بنده ناچیز گنهکار، محمد کاظم خراسانی در سال 1328 هجری نبوی.

ب) اجازه نامه آیت‌الله شیخ الشریعه  اصفهانی

مرحوم آیت­الله العظمی ملا فتح­الله نمازی شیرازی ملقب به شیخ الشریعه اصفهانی ، در اجازه­نامه خود خطاب به ایشان ، با تأیید مقام منیع اجتهاد آیت­الله العظمی بروجردی وبا اشاره تألیفات و تصانیف علمی ایشان ونیز نسب وخاندان رفیع ، مراتب فضل ، استعداد آیت­الله العظمی بروجردی را ستوده و فرموده است :

بسم الله الرحمن الرّحیم

الحمد لله على عمیم آلائه و جزیل نعمائه و له الشّكر ملأ أرضه و سمائه ، و الصّلاةُ و السّلامُ على أفضل سفرائه و أشرف أنبیائه محمّد الهادی إلى سبیل الرُّشد و سوائه و الجالی ظُلَم الشّكّ و الجهل بنوره وضیائه و على المعصُومین من عترته و خلفائه و ذرّیته و أوصیائه الباذلین نفوسهم فی إعلان الشّرع و إعلائه .

و بعد فإنّ العالم المحقّق و الفاضل المُدقّق ، البحر المتدفّق و النُّور المتألّق عمدة العُلماء الأعلام و زبدة الفُقهاء العظام ، العلم العیلم النحریر و الحبر البحر النزیر النّظیر ، نور حدقة السعادة ، و نور حدیقة السّیادة ، الورع الثّقة العدل المتحلّی بكلّ زین جناب الآقا حُسین البروجردی الطّباطبائی دامت فضائلُهُ ابن الجلیل النبیل الأصیل ایغا علی حفید أخی العلاّمة الطّباطبائی ممّن نفر عن وطنه و هاجر عن مسكنه و فارق الأقران والأتراب و افتقد غارب الاغتراب إلى أن انتهى إلى جوار باب مدینة علم الرّسول و استمدّ بَعد بركات جواره بأنفاس العلماء الفحول ، و كان مع ما فیه من الذّهن الوقّاد و الفهم النقّاد مكبّاً على التّحصیل مُجدّاً فی التكمیل حریصاً على زیادة ما احتواه من العلوم و المعالی و اصلاً یقظة الأیام بإحیاء اللّیالی لا یكتفی من السماع الاّ بالتّحقیق و من النّظر الاّ بالتّحدیق حتّى فاز بغایة المأمول و نهایة المرام و ترقّى من حضیض التّقلید إلى أوج الاجتهاد و الاستنباط فی الأحكام و برز منهُ من التّصنیف و التألیف ما یغنی عن التّصریح بمقامه الشّامخ المنیف .

ثمّ إنّهُ لحُسن ظنّه بهذا الضعیف و حُبّه للتأسّی بالسّالفین من سدنة الشّرع الشّریف استجاز منّی روایة ما صحّت لی روایته فأجزت له أیده الله أن یروی عنّی كلّما صحّت لی روایته من الكتُب الدّینیة و الصُحُف العلمیة سیما نهج البلاغة و الصّحیفة السّجادیة و الكتب الأربعة لأبی جعفرین المحمّدین الثّلاثة الّتی كان علیها المدارُ فی الأعصار و الأمصار أعنی الكافی و الفقیه و التّهذیب و الاستبصار و الجوامع الثّلاثة المتأخّرة التی بلغت فی الوضوح و الاشتهار حدّ الشّمس فی رائعة النّهار أعنی الوافی و الوسائل و بحار الأنوار و طرقی إلیها كثیرة وفیرة لا أقدر الآن على استقصائها أكتفی بشطر یسیر منها.

فمنها ما أرویه عن العلاّمة النّحریر و البدل الأوحد النزیر النظیر محقّق المعقول و المنقول و المصنّف فی الفروع و الأصول السید مهدی القزوینی أصلاً و الحلّی انتساباً النّجفی موطناً و مدفناً ، عن عمه العلاّمة السید باقر القزوینی ، عن خاله سید الفقهاء و المجتهدین آیة الله فی العالمین العلاّمة الطّباطبائی بحر العلوم ، عن مشایخه العظماء الأجلاّء المشار إلى شطر من ألقابهم فی إجازاته المتكرّرة المشهورة ، منهم العلاّمة الوحید المجدّد الآغا محمّد باقر الإصبهانی الشّهیر بالبهبهانی ، عن والده الأفضل الأمثل الأجل المولى أكمل ، عن جماعة من الأكابر الأعاظم كالعلاّمة الشّیروانی و العلاّمة جمال الدّین الخونساری ، و العلاّمة المجلسی جمیعاً ، عن الفقیه النّبیه المحدّث الوجیه المولى محمّد تقی المجلسی عن أعجوبة البشر شیخنا البهائی زاد الله فی بهائه ، عن والده الفقیه الأجل الشّیخ حسین العاملی ، عن خاتمة الفقهاء و المجتهدین شیخنا الشّیخ زین الدّین الشّهید الثانی بجمیع طرقه المذكورة فی إجازته المبسوطة و المسطور بعضها فی فاتحة معالم الأصول .

و منهم الفقیه النّبیه المحقّق المدقّق المحدّث البحرانی صاحب الحدائق النّاضرة و غیرها من المصنّفات الفاخرة المتكاثرة بجمیع طرقه المذكورة فی اللّؤلؤة .

و منها ما أرویه عن المحقّق المدقّق الفقیه النبیه البدل الزّاهد العابد الشیخ محمّد حسین الكاظمی اصلاً النّجفی موطناً و مدفناً صاحب هدایة الأنام فی شرح شرائع الإسلام فی سبع و عشرین مجلّدات ضخام عن جماعة : أحدهم الفقیه النّبیه العلاّمة الماهر الباهر و من ثبتت منّته على جمیع الأواخر الشّیخ محمّد حسن صاحب الجواهر عن شیخیه العلمین العلاّمتین الفقیهین كاشف الغطاء و صاحب مفتاح الكرامة عن الوحید المجدّد البهبهانی . و ثانیهم الإمام العلامة الفهّامة الرّئیس موطّد أساس الفقه و الأصول على أحسن تأسیس و الملقى إلیه زمامهما بالإلقاء و الإملاء و التّصنیف و التّدریس أستاذ الأعاظم المتأخّرین الشیخ مرتضى الدزفولی الأنصاری ، عن شیخه المحقّق المدقّق البحر المتدفّق العلاّمة الأفضل الأجلّ المتراقی فی نفائس العلوم إلى أعلى المراقی الحاج المولى أحمد النّراقی ، عن مشایخه الأجلاّء العظماء كوالده العلاّمة و العلاّمة الطّباطبائی و العلاّمة الحائری صاحب الرّیاض و فقیه عصره كاشف الغطاء و الفقیه النّبیه السید محمّد مهدی الشهرستانی جمیعاً عن الوحید المجدّد البهبهانی . و ثالثهم الفقیه الوجیه المحقّق الشیخ حسن صاحب أنوار الفقاهة عن أخویه العلاّمتین الفقیهین الشّیخ موسى و الشّیخ علی عن أبیهما كاشف الغطاء .

و منها ما أرویه عن الفقیه النّبیه المحدّث الوجیه المتتبّع المطّلع على نفائس الفنون الآغا المیرزا محمّد باقر الموسوی الخوانساری الإصبهانی صاحب روضات الجنّات ، عن جماعة أشهرهم و أجلّهم حجّة الإسلام و المسلمین الحاج السید محمّد باقر الجیلانی الإصبهانی صاحب مطالع الأنوار و تحفة الأبرار و غیرهما ، عن صاحب الرّیاض و كاشف الغطاء ، عن الوحید المجدّد .

و بما ذكر من الطّرق یمكن الاتّصال بجلّ الكتب و المصنّفات من أصحابنا و غیرهم ، فی التّفسیر و الحدیث و الفقه و الأصول و الرجال و الكلام و العربیة و اللغة و التّاریخ و غیرها ، و اُوصی جناب المستجیز بصرف بقیة عمره الشّریف فی التصنیف و التألیف و ترویج الدّین الحنیف و إغاثة الملهوف و الضّعیف و الاهتمام فی رفعة بدع المبدعین و إزالة شبهات المدلّسین و الملحدین و تقویة عقائد المؤمنین و أرجو أن لا ینسانی من الدّعوات الصّالحات فی حیاتی و بعد الممات .

حرّره الجانی فتح الله الغروی الشّیرازی الإصبهانی المشتهر بشیخ الشریعة عفى الله عنجرائمه الفظیعة فی لیلة غرّة ربیع الثّانی من شهور سنة 1328 من الهجرة المقدّسة .

 

ترجمه فارسی اجازه نامه

به نام خداوند بخشایشگر مهربان

سپاس و ستایش خداوند را بر نعم فراگیرش ، و برای اوست شکر و سپاس به انباشتگی زمین و آسمانش و درود و سلام بر برترین فرستادگان و شریف ترین پیامبرانش حضرت محمد که با نور و رشحات نورانیش رهنمای راه هدایت و رستگاری ، و روشنی بخش تاریکی شک و نادانی است . و سلام بر عترت معصومان و جانشینان و فرزندان و ذریه و اوصیایش ، آنان که در راه آشکار ساختن شریعت و اعلای پرچم هدایت جان خود را فدا کرده اند .

پس از سپاس و سلام جناب عالم محقق و کاوشگر ، و فاضل مدقق ریزبین ، دریای مالامال و سرشار، و نور پرتو افشان و فروزان ، سرآمد عالمان سرشناس ، برگزیده فقیهان بزرگ ، پیشوای با ارزش و پر برکت ، دانشمند دریا صفت کم نظیر ، روشنی چشم خوشبختی ، شکوفه باغ سیادت و سروری ، پرهیزکارِ معتمدِ عادل ، آراسته به تمامی زیورهای معنوی ، جناب آقا حسین بروجردی طباطبایی ( که برکات وجودش جاودان باد ) فرزند سید بزرگوار و نجیب و با اصالت آقا علی نواده برادرم علامه طباطبایی ، که از جمله کوچنده گان  زادگاه و مهاجرین از شهر و دیار خود است ، که از دوستان و یارانش دور ، و سوار برتوسن دوری از وطن شد ، تا به دروازه شهر علم و دانش حضرت رسول ( ص) رسید ، و علاوه بر بهره گیری از برکات جوار آن حضرت ( ع) از انفاس پاک عالمان والامقام بهره جست .

وی با ذهنی فروزان و فهمی تحلیل گر بر تحصیل علوم اهتمام ورزید ، و در تکمیل مبانی علمی جدی و کوشا بود  و ولعی بسیار  برای افزایش اندوخته های علمی و کمالات اخلاقی و معنوی خود داشت بیداری روزها را به شب زنده داری پیوند میداد ، او تنها به گوش دادن درس استاد بسنده نمی کرد بلکه به تحقیق و کنکاش می پرداخت ، و به هنگام مطالعه کردن کتاب ،دقتی ژرفا نگر داشت، تا آنکه به آخرین آرزو و بالاترین خواسته خود رسید و از جایگاه تقلید به اوج اجتهاد و استنباط احکام نایل شد ، بروز آثار و تألیفات علمی ایشان ما را از ذکر مقام شامخ و والای او بی نیاز می کند .

 ایشان بخاطر حسن ظنی که به این ـ بنده ـ ضعیف و ناتوان داشت ، و نیز مایل بود که از راه و رسم علماء خدمتگزار پیشین شریعت پیروی کند از من تقاضای اجازه نمود تا روایاتی را که به نظر من صحیح و درست است روایت کند ، بنابراین  من به ایشان (که خدا او را یاری کند)اجازه دادم از جانب من کتابهای دینی و نوشته های علمی که نزد من صحیح و معتبر است را روایت کند ، به ویژه کتاب نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و کتب اربعه که نوشته سه عالم بزرگوار که کنیه هر سه ابوجعفر و نامشان محمد است . این چهار کتاب در تمامی زمانها و مکانها مورد توجه علما و مدار انظار آنها بوده است . یعنی کتابهای : کافی ، من لایحضره الفقیه ، تهذیب الاحکام و استبصار ، و نیز سه کتاب از آثار علمای متأخر که این کتابها همانند خورشید نیمروز آشکار گردیده  و عبارتند از :  وافی ، وسائل الشیعه  و بحار الانوار، طرق روایی من در نقل این کتابها زیاد و فراون است که الآن نمی توانم تمامی آنها را ذکر کنم ، اینک به بخش کمی از آنها اشاره می کنم .

از جمله آن طرق: طریقی است که علامه متبحر ، یگانه زمان ، و بی همتای دوران ، کاوشگر علوم معقول و منقول نویسنده کتابهای فقهی و اصولی سید مهدی که اصالتاً قزوینی ولی منتسب به حله بوده و ساکن و مدفون در نجف اشرف است که از عمَویش علامه سید باقر قزوینی، از داییش سیدالفقها و المجتهدین آیت الله علامه طباطبایی بحرالعلوم ، از استادان گرانسنگ و بزرگوارش که بخشی از القاب آنها در اجازات متعدد و مشهور وی آمده است که از آن جمله علامه وحید مجدد مذهب اقا محمد باقر اصفهانی مشهور به بهبهانی از پدر پرفضل و گرانقدر و بزرگوارش مولی اکمل ، از گروهی از بزرگان و شخصیتهای معروف همانند علامه شیروانی و علامه جمال الدین خوانساری و علامه مجلسی و همگی آنها از فقیه ارجمند محدث معتبر مولی محمد تقی مجلسی ، از اعجوبه بشر شیخ بهایی – که خداوند بر کرامت و مقام وی بیفزاید – از پدر فقیه خود عالم بلند پایه شیخ حسین عاملی ، از خاتم مجتهدان و فقیهان شیخ ما شیخ زین الدین شهید ثانی ، تمامی طرق خود را که در اجازه مفصل و گسترده او و بخشی از آنها نیز در اول معالم الاصول آمده است . و از جمله فقیه شریف و بلند آوازه ، محقق دقیق ، محدث بحرانی صاحب کتاب الحدائق الناضره و دیگر کتابهای زیاد ارزشمند ، تمامی طرق خود را که در کتاب لؤلؤة البحرین ذکر نموده است .

و از آن جمله آنچه روایت می کنم از محقق ریزبین ، فقیه نامی ، بنده صالح ، زاهد عابد ، شیخ محمد حسین که اصالتاً کاظمینی ولی ساکن و مدفون نجف اشرف،ـ  صاحب هدایة الانام فی شرح شرایع الاسلام که در بیست و هفت جلد قطور گردآوری شده است ، از گروهی از علما که:

 یکی از آنها فقیه نامدار علامه ماهر ارزشمند که حقش بر تمامی علمای متأخر ثابت است ، یعنی شیخ محمد حسن صاحب جواهر ، از دو استاد برجسته اش علامه فقیه کاشف الغطاء و صاحب مفتاح الکرامه از مجدد مذهب وحید بهبهانی

 و دومین آنها پیشوای علامه و صاحب بینش صدر نشین ، بهترین استوار کننده بنیان  فقه و اصول ، آنکه زمام امر این دو علم به بیان و تدوین و تألیف و تدریس اوست ، استاد علمای بزرگ متأخر یعنی شیخ مرتضی دزفولی انصاری است ،ـ و او ـ از استاد محقق دقیق خود دریای بیکران ، علامه بزرگ و عالیقدر که به بالاترین پایه در نفیس ترین علوم رسیده است ، حاج مولی احمد نراقی از استادان بزرگ و  عالیقدرش مانند پدر دانشمند خود و علامه طباطبایی و علامه حائری صاحب ریاض و فقیه عصر خود کاشف الغطاء و فقیه نامی سید محمد مهدی شهرستانی ، همگی آنها از مجدد مذهب وحید بهبهانی

و سوم آنها فقیه معتبر محقق ، شیخ حسن صاحب انوار الفقاهه از دو برادر علامه و فقیه خود شیخ موسی و شیخ علی ، و آن دو از پدر خود کاشف الغطاء . و از آن جمله آن چه که روایت می کنم از فقیه نامدار ، محدث با اعتبار و پژوهشگر آگاه بر فنون گرانبها ، آقا میرزا محمد باقر موسوی خوانساری اصفهانی صاحب روضات الجنات ، از گروهی از علما که مشهورترین و بزرگترین آنان حجة الاسلام و المسلمین سید محمد باقر گیلانی اصفهانی صاحب کتاب مطالع الانوار و تحفة الابرار و غیر اینها است ، از صاحب ریاض و کاشف الغطاء، از وحید مجدد .

با در دست داشتن این طرق یاد شده می توان به تمامی کتابها و مصنفات اصحاب ما ( علمای شیعه ) و غیر آنها در تفسیر و حدیث و فقه و اصول و رجال و کلام و علوم ادبی و لغت و تاریخ و غیر اینها دست یافت . من جناب ایشان را سفارش می نمایم که باقی مانده عمر شریف خود را در تصنیف و تألیف و ترویج دین حنیف و دادرسی گرفتاران و ضعیفان و اهتمام در مقابله با  بدعت گذاران و برطرف کردن شبهه های نیرنگ بازان و ملحدان و تقویت عقیده اهل ایمان مصروف دارد . امیدوارم مرا از دعای خیر چه در زندگیم و چه پس از مردنم فراموش نکند .

نوشته شده توسط: فتح الله غروی شیرازی اصفهانی مشهور به شیخ الشریعه – که خدا گناهان رسوا کننده او را ببخشد – در شب اول ربیع الثانی از ماههای سال هزار و سیصد و بیست و هشت هجری

 

ج) اجازه­نامه سید ابوالقاسم دهکردی

 ایشان اگر چه از اساتید آیت‌الله بروجردی(ره)نبوده است ، اما با آگاهی از مراتب دانش و فضیلت ایشان ، در سالِ (1320ق .) که آیت­الله العظمی بروجردی از اصفهان قصد مهاجرت به دارالعلم علوی نجف اشرف را داشت ایشان را مفتخر به صدور اجازه­ای از سوی خود می­کند که ظاهراً اولین اجازه اجتهاد او است ، که قبل از عزیمت به نجف اشرف بدان نائل گردیده است .

مرحوم دهکردی ، با ذکر اوصافی راجع به مقام علمی ایشان،از او به برادر ودوست خود یاد کرده ، فرموده است :

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله الذی أجرى فی قلوب أولیائه ینابیع الحكمة و فضّلهم على سائر خلقه بالعلم و المعرفة ، و الصلاة على المبعوث على كافّة الأنام بالملّة السمحة السهلة و على آله الأمجاد نجوم سماء الهدایة .

و بعد فلمّا كانت مشیته تبارك و تعالى تعلّقت بحفظ هذا الدین القویم و الصراط المستقیم و الشریعة الغرّاء و الملة البیضاء عن الزیغ و الزلل و التحریف و الخلل فرض كفایة على الأنام تحصیل العلم بالأحكام و معرفة الحلال و الحرام فندبهم إلى ذالك و حثّ و رغّبهم و بعثَ إذ جعل العلماء ورثة الأنبیاء و مدادهم أفضل من دماء الشهداء ، و النظر إلیهم عبادة و المجالسة معهم سعادةً فبادر إلى تلك السعادة العظمى و المنزلة العلیا فی كلّ قرن من القرون الخالیة جماعة من الأزكیاء الأصفیاء فصرفوا جهدهم و بذلوا مهجتهم حتى فازوا بتلك السعادة و نالُوا تلك الفضیلة فجزاهم الله عنّا خیر الجزاء .

و ممن تصدى لهذا الخطب العظیم و الثواب الجسیم جناب العالم العامل و الفاضل الكامل صاحب الصفات الحسنة و الأخلاق الفاضلة مهذب القوانین المحكمة و محقق القواعد المتقنة المضطلع الخبیر بالفصول الأصولیة و المتعمّق الفكوُر فی الفروع الفقهیة الخارج بحمد الله تعالى عن ذل التابعیة إلى عزّ الاستقلال و البالغ و الشكر لله إلى مرتبة الاجتهاد و الاستدلال ، و هو غایة المراد للمشتغلین و نهایة المرام للفضلاء المحصلین فكثّر الله فی العلماء أمثالهُ و اعطاهُ الله آمالَهُ و هو أخونا الروحانی و صدیقنا الإیمانی المُبرّأ من الشّین مولانا آقا حسین النجل الزكی و الخلف الصالح الوفی للسید الجلیل و السند النبیل نور حدقة السیادة و نور حدیقة النّبالة قرة عیون أساطین العلماء و فلذة كبد أعاظم الفقهاء سیدنا الولی الصفی مولانا حاجی آقا علی المتوطن فی بلدة بروجرد ، فإنه دام توفیقه قد تحمّل الأذى و المشقة و آثر الاعتزال و الغربة و انقطع من الأوطان و الأحبة لتحصیل العلوم الشرعیة و تكمیل المبانی الدینیة فاشتغل فی تحقیق المبانی و الدلائل غایة الاشتغال و عكف على درسه و بحثه عكوف المتعطّش على الزّلال فحصل له ملكةُ الاجتهاد و الاستنباط و نال رُتبة التصرف فیما للحاكم الشرعی التصرف فیه . و أجزت له دام مجده أن یروی عنی كلما برز منی من التصانیف و التآلیف مثل كتاب ینابیع الحكمة و الوسیلة و الذخیرة وفّقنی الله لإتمامها و ما علّقته على النخبة الشریفة الرّسالة العملیة و أن یروی عنی كلما صحّت لی روایته من الكتب الأربعة للمحمدین الثلاثة المتقدمة الفقیه و الكافی و التهذیب و الاستبصار التی علیها المدار فی سائر الأعصار و الأمصار و الوافی و الوسائل و البحار للمحمدین الثلاثة المتأخرة و سائر الكتب المعتمدة عند العصابة الشیعة المحقة من الأخبار و الأذكار و الأدعیة بأسانیدی المتصلة و طرقی المتعددة عن مشایخی العظام إلى إسناد ینتهی إلى أجدادی الكرام الأئمة المعصومین سادات الأنام و لضیق المجال أقتصر على بعضها فإنّ فیه حصول المرام .

فمنها روایتی بحق إجازتی عن السید السند و الحبر المعتمد البحر الزاخر و الدّر الفاخر تاج الفقهاء و المجتهدین شمس العلماء المحقّقین المیرزا محمد هاشم الإصبهانی روّح الله روحه الشریف عن طود العلم و النُّهى ایة الله فی الورى الشیخ مُرتضى الأنصاری الدزفولی عن شیخه النّحریر المولى أحمد النراقی عن شیخه و سیده بحر العلوم السید مهدی الطباطبائی النجفی عن خاتمة المجتهدین الآقا محمد باقر البهبهانی عن والده الأفضل محمد أكمل بجمیع أسانیده التی منها ما یرویه عن العلاّمة المجلسی بجمیع طرقه المذكورة فی إجازات البحار .

و منها ما أرویه إجازة عن علاّمة العلماء المحققین شمس الفقهاء و المجتهدین المنتهى إلیه ریاسة التدریس والتحقیق مربّی العلماء العظام و قطب الفضلاء الفخام شیخنا و أستاذنا المولى محمد كاظم الخراسانی النجفی عن العَلَم العلاّم و البحر القمقام صاحب المقامات الفاخرة و الكرامات الباهرة السید مهدی القزوینی الحلاّوی عن عمّه السید السَّند النَّبیل العلاّمة الباهر السید محمد باقر القزوینی الحلاّوی عن شیخه الفقیه الأكبر الشیخ جعفر صاحب كشف الغطاء عن شیخیه المروّجین للمذهب الآقا محمد باقر البهبهانی و بحر العلوم السید محمد مهدی الطباطبائی عن المولى الأفضل محمد أكمل بجمیع أسانیده المتصلة إلى المعصومین . و أوصیه دام مجده بما أوصیت به من التمسك بذیل الاحتیاط فإنه سبیل النجاة ، و التحرز عن الفتیاء بغیر علم ، و أوصیه بالتقوى و ملازمة الطاعات و التورع عن الشبهات و التأدب بمحاسن الآداب و التخلق بفضائل الأخلاق و مجاهدة النفس و ترك الهوی و الزهد عن الدُّنیا و التّدبُّر فی آیات الله ففی ذلك جماع الخیر و أسأله دام توفیقه أن لا ینسانی من صالح الدّعاء و لاسیما فی مظانّ استجابتها .

كتب ذلك أحوج المربوبین و أرجاهم إلى الله رب العالمین السید أبو القاسم الدّهكُردی الإصفهانی ثُمّ النجفی إن شاء الله تعالى فی اللیلة المباركة لیلة الرّغائب من شهر رجب المرجب من شهور سنة 1320 عشرین و ثلاث مائة بعد الألف الهجریة على هاجرها آلاف التحیة و الحمدُ لله أولاً و آخراً و ظاهراً و باطنا ً.                                    

  ابوالقاسم الحسینی

ترجمه فارسی اجازه نامه

به نام خداوند بخشایشگر مهربان

سپاس و ستایش مخصوص خدایی است که چشمه های جوشان حکمت را در دلهای دوستانش جاری ساخت و با دانش و بینش، آنان را بر دیگران برتری داد . و درود و سلام بر پیامبری که برای ارشاد همه مردم با دین و آیین سهل و آسان فرستاده شد . و سلام بر خاندان بزرگوار آن حضرت که ستارگان آسمان هدایتند .

پس از سپاس و سلام :

از آن جا که خواست خدا و اراده الهی بر این تعلق گرفته است که این دین جاودان که  راهی مستقیم  و مسیری درخشان و آیینی نورانی است را از خطر انحراف و لغزش و تحریف و شکاف و خلل محافظت فرماید ، فراگیری علم احکام و شناخت حلال و حرام را بر مردم واجب کفایی کرد و آنان را برای پرداختن به این مهم تشویق و ترغیب کرد و بر انگیخت ، چرا که عالمان دین را وارثان پیامبران و نوشته و قلمشان را با ارزش تر و بالاتر از خون شهیدان قرار داد و نظر کردن به آنها را عبادت و همنشینی با آنان را سعادت و خوش بختی به شمار آورد .َ

 از این رو همواره در تمام دوران های گذشته جمعی از پاکان برگزیده به آن سعادت بزرگ و مرتبه والا مبادرت ورزیدند و در راهش جهد و کوشش فراوان کردند و در این مسیر جانفشانی کردند  تا به آن سعادت و خوشبختی و فضیلت و برتری نایل آمده و دست یافته اند . خدایتعالی اجری شایسته به آنان عطا فرماید .

از جمله کسانی که این امر مهم و هدف بزرگ و ثواب سترگ را برعهده گرفته و به آن اهتمام ورزیده اند جناب عالم عامل و فاضل کامل صاحب صفات نیکو و اخلاق فاضله ، پیراینده  قانونهای استوار ، کاوشگر قاعده های یقینی ، توانمند آگاه به فصول علم اصول ، کاوشگر ژرف اندیش فروع  فقهی که  بحمد الله از ذلت و خواری تقلید به اوج عزت و استقلال اجتهاد رسیده است، و خدا را شاکریم که او به مرتبه اجتهاد و پایه بلند استدلال ،که  برترین خواسته جویندگان علم ، و برترین آرزوی فضلای دانش پژوه است رسیده است . خدای متعال امثال ایشان را در میان عالمان دین زیاد و خواسته ها و آرزوهایش را برآورده فرماید .

برادر روحانی و دوست ایمانی ما حاج آقا حسین که از عیب و زشتیها بدور است ، فرزند پاک و خلف صالح ، وفادار ، مورد اعتماد با اصالت ، نور چشم سیادت ، و شکوفه باغ نجابت و فضیلت ، نور چشم علمای بزرگ ، و پاره جگر یار با صفا و برگزیده ، حاجی علی آقا ساکن شهر بروجرد است .

 ایشان (که توفیقش پاینده باد) ـ سالها ـ تحمل رنج و زحمت کرد و عزلت و غربت را اختیار نمود و از دوستان و وطنش دور شد تا بتواند علوم شرعی را بدست آورد و مبانی دینی را تکمیل کند .

 با نهایت کوشش به تحقیق مبانی و تفحص دلایل پرداخت و به درس و بحث همانند تشنه ای که دنبال آب باشد اهتمام ورزید ، تا آنجا که به ملکه اجتهاد و استنباط دست یافت . و اهلیت تصرف در هر چیزی که حاکم شرعی تصرف صلاحیت در آن را دارد را پیدا نمود .

این جانب به ایشان – که عزت و عظمتش جاودان باد – اجازه دادم از کلیه آثار علمی و کتاب و نوشته هائی را که از من بجای ماند روایت کند کتابهائی  مانند کتاب ینابیع الحکمة ، وسیله ، و ذخیره – که خداوند متعال مرا به پایان دادن آن توفیق دهد – و مانند آن چه که به عنوان تعلیقه بر نخبه شریفه و رساله عملیه نوشته ام .

ونیز ایشان می توانند هر روایت صحیحه ای که از کتب اربعه به من رسیده روایت کنند ، و این کتابها از سه عالم به نام محمد ، بیادگار مانده است  ( محمد بن یعقوب کلینی ، محمد بن علی بن بابویه ، محمد بن حسن طوسی ) از علمای گذشته ، اسم این کتابها عبارت است از : کافی ، من لایحضره الفقیه ، تهذیب الاحکام و استبصار. این کتابها در دیگر عصر ها و شهرها نیز محور اصلی دانش بوده و علماء دین بر دور آنها می چرخیدند . و همچنین روایتهای صحیحه ای که از کتاب وافی ، وسائل الشیعه ، و بحارالانوار به من رسیده است روایت کنند . این کتابها اثر سه عالم به نام محمد ـ دیگرـ ( محمد بن مرتضی ، محمد بن حسن و محمد باقر بن محمد تقی ) از علمای زمان اخیر می باشد. و هر چه از دیگر کتابهای مورد اعتماد در نزد گروه شیعه محقه از قبیل اخبار ، اذکار و ادعیه که با سندهای و راههای متعدد از استادان بزرگم نقل کرده ام که اسنادشان پیوسته به نیاکان بزرگوار و اجداد گرامی ام امامان معصوم  سروران خلائق است نقل کند . به جهت تنگی وقت و کوتاهی فرصت به ذکر بخشی از آن سندها بسنده می کنم که برای دست یابی  به مقصود ما کفایت میکند .

از جمله این اسناد ، اجازه روایت این جانب از سرور معتبر و دانشمند معتمد ، دریای بیکران ، در گرانمایه ، تاج سر فقیهان و مجتهدان ، خورشید درخشان علمای محقق ، میرزا محمد هاشم اصفهانی – که خدا روان پاک و روح شریفش را شاد کند – از کوه علم و خرد ، آیت و نشانه خدا در میان خلق ، شیخ مرتضی انصاری دزفولی ، از استاد دانشمندش مولی احمد نراقی ، از استاد و سیدش بحرالعلوم سید مهدی طباطبایی نجفی ، از خاتمة المجتهدین آقا محمد باقر بهبهانی ، از پدر برتر و بلندپایه خود محمد اکمل تمام سندهای آن را که از جمله آنها اسنادی است که از علامه مجلسی روایت می کند با تمام طرقی که در بخش اجازات بحارالانوار آمده است .

سند دیگر اجازه روایت من از دانشورترین  دانشمندان پژوهشگر  ، خورشید تابناک فقیهان و مجتهدان نقطه انتها و  کمال در تدریس و تحقیق ، پرورنده عالمان بزرگ ، قطب فاضلان ارجمند ، شیخ و استاد ما مولی محمد کاظم خراسانی نجفی ، از شخصیت شناخته شده بسیار دانا ، دریای ژرف ، صاحب مقامات بلند و کرامتهای درخشان و ارزشمند ، سید مهدی قزوینی حلاوی ، از عمویش سید معتبر با اصالت علامه عالی مقام سید محمد باقر قزوینی حلاوی ، از استادش فقیه بزرگ شیخ جعفر صاحب کشف الغطاء ، از دو استادش مروجین مذهب آقا محمد باقر بهبهانی و سید محمد مهدی طباطبایی بحرالعلوم ، از سرور عالیقدر« محمد اکمل» تمامی اسناد پیوسته به معصومین ( ع ) .

این جانب ایشان را – که عزت و سربلندیش جاودان باد – سفارش می کنم به آنچه که خود سفارش شده ام ، که به دامن احتیاط چنگ بزند زیرا طریق نجات و راه رهایی است ، و از  فتوا دادن بدون آگاهی پرهیزکند ، و نیز او را سفارش می کنم به تقوا و پرهیز از گناه و التزام به اطاعت و فرمانبرداری از خدا ، و خودداری از کارهای شبهه ناک و آراستن خویشتن به آداب نیک و تخلق به اخلاق پسندیده و پیکار با نفس و ترک هوی و کنار گذاشتن خواسته های شیطانی و بی اعتنایی به دنیا و اندیشه و تفکر در آیات و نشانه های خدا که تمامی خیر و سعادت در انجام این کارها است . و از ایشان – که توفیقاتش پاینده باد – می خواهم مرا از دعای خیر، بویژه در مظان استجابت دعا  فراموش نکند .

این اجازه را نیازمندترین بندگان و امیدوارترین آنان به پروردگار عالمیان سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی و بعد نجفی ان شاء الله – در شب با برکت رغائب از ماه رجب از ماههای سال هزار و سیصد و بیست هجری که هزاران درود و سلام بر هجرت کننده اش باد ، نوشته است و سپاس و ستایش در اول و آخر و ظاهر و باطن مخصوص خداست .

اجازات روائی آیت­الله العظمی بروجردی

مرحوم آیت­الله بروجردی گذشته از اجازات اجتهادی كه از اساتید بزرگوارش داشته است ، دارای شش فقره اجازة روایت نیز بوده است.2

1- آیت­الله العظمی آخوند ملا محمدكاظم خراسانی ، به طریق منتهی به استاد كل آقا محمد باقر وحید بهبهانی .

2-  آیت­الله شیخ فتح­الله نمازی شیرازی معروف به شریعت اصفهانی ، نیز به طریق منتهی به وحید بهبهانی.

3-  آیت­الله شیخ محمدتقی اصفهانی معروف به آقا نجفی ، به طرق منتهی به وحید بهبهانی .

4- آیت­الله سید ابوالقاسم دهكردی اصفهانی ، به طریقی كه منتهی به وحید بهبهانی وطرق دیگر می­شود .

5- مرحوم علامه شیخ آقابزرگ تهرانی ، صاحب كتاب الذریعه الی تصانیف الشیعه اگر چه از اساتید آیت­الله العظمی بروجردی نبوده است ، ایشان دربارة این اجازة  می­گوید : آن بزرگوار از من به خاطرخصوصیتی که با استادم علامه محدث حاج میرزا حسین نوری اعلی­الله مقامه داشتم ، اجازه گرفت (تا از طریق او هم سلسله اجازاتش به مشایخ متصل گردد .)

6- مرحوم علم­الهدی ملایری ، هر دو از طریق محدث نامی حاج میرزاحسن نوری صاحب مستدرك وسائل به طرقی كه در كتاب اجازاتش به نام مواقع النجوم وخاتمه مستدرك آورده است .

…………………………………………………………

1- سوره فاطر / 28 .

 

 

 

پاسخی بگذارید