گردن زدن جوانی 25 ساله توسط وهابی ها و موضع آيت الله بروجردی

 

 

 

آیت الله محمد علی گرامی می گوید:

در زمان آقای بروجردی فردی از اهالی یزد به نام حاجی ابوطالب به مکه رفته بود.به هنگام طواف، بر اثر شدت گرما حالش به هم خورده بود و وقتی نزدیک کعبه برای بوسیدن حجرالاسود رفته بود، حالت تهوع به او دست داده بود، حوله­ی احرام خود را زیر دهانش می­گیرد. سعودی­ها او را دستگیر می­کنند و می­گویند: قصد تو توهین به کعبه و حجرالاسود است، بنابراین ، خیلی زود او را اعدام کرده و گردن می زنند. عکس ابوطالب را که جوانی حدوداً 25 ساله بود، قبل از گردن زدن، در حالی که او را چهار زانو نشانده و دست­هایش را بسته­اند و پس از گردن زدن، در حالی که خون از گردنش فواره می­زند و سرش در دامانش افتاده است چاپ کردند. به راستی انسان از قساوت سعودی­ها تعجب می­کند. شیعیان از این کار خیلی متغیر شدند و شاه هم اقداماتی کرد و حتی به عنوان اعتراض، دو سال از رفتن حجاج به کعبه جلوگیری کرد. آقای بروجردی هم از این غائله خیلی ناراحت بود و به وسیله­ی شاه و نیز مستقیماً از طریق علمای بلاد اقداماتی کرده بود. مدت­ها گذشت و این اقدامات به نتیجه رسید و عربستان سعودی برای عذر خواهی و ایجاد مجدد رابطه، سفیرش را که ظاهراً حمزه غوث نام داشت، مامور کرد تا ضمن رسیدن به حضور شاه در قم به محضر آقای بروجردی هم بیاید. از طرف ملک سعود، برای آقای بروجردی هدایای زیادی آورده شده که آقای بروجردی غیر از قرآن، همه­ی هدایا را بر می­گرداند و به آن شخص می­گوید: من این­ها را به شما هدیه کردم و نیز می­فرماید که از طرف من ابلاغ سلام کنید و این آیه را به عنوان هدیه ببرید: «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‏ إِلَیكُمُ السّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدّنْیا» ای اهل ایمان به آن کس که اظهار اسلام می­کند و به شما سر تسلیم فرود می­آورد نسبت کفر ندهید تا (به بهانه­ای) مال و جانش را بر خود حلال کنید.

در عربستان به وسیله­ی وهابی­ها، غائله­هایی به وجود می­آمد که یکی از آنها تخریب قبور ائمه (ع) در بقیع بود. در شهرستان­ها و از جمله قم، تظاهراتی صورت گرفت ولی دستگاه پهلوی از آن سوء استفاده کرد پدرم نقل می­کرد که در جریان تخریب قبور بقیع وقتی جمعیت در مسجد امام جمع شدند، همه گریان و ناراحت بودند و عزاداری می­کردند. ناگهان در وسط جمعیت پرچمی نمایان شد و فوراً عکس گرفتند و بعد، پرچم جمع شد. در پرچم نوشته بود که «ما مردم ایران از خاندان قاجار متنفریم». معلوم شد که تمام این ماجرا مقدمه­ای برای سوء استفاده سردار سپه بود، یا آنها خود سوء استفاده کردند.

…………………………………….

خاطرات آیت الله محمد علی گرامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،چاپ1381،ص155.

 

 

 

پاسخی بگذارید