شیوه مبارزه آيت الله بروجردی با شاه

 

 

 

حجت الاسلام و المسلمین سید حسین بدلا می گوید:

نظر آقای بروجردی این نبود که شاه نباشد ، بلکه ایشان می گفتند : شاه باشد ، ولی اسلامی باشد . ایشان ، مبارزه علنی با شاه نداشتند (البته شاهِ زمانِ آقای بروجردی) ولی اینچنین نبود که در برابر اعمال خلاف شاه و دستگاه حاکمه ، بی تفاوت باشند . من چند نمونه را برای شما ذکر می کنم :

به یاد دارم روزی نامه ای خدمت ایشان دادند . آقا نامه را مطالعه کردند و به شدت عصبانی شدند . نامه را از آذربایجان برای آقا فرستاده بودند . در آن نامه نوشته شده بود که : “لشکر آذربایجان می خواهد امسال ، برای مراسم چهارشنبه سوری،روی دو تا کوه آتشکده درست کند و بعد از بر افروختن آتش،نظامیان بیایند و به آتش احترام کنند .”

 آیت الله بروجردی ، نامه ای محرمانه با دستخط خودشان ، برای شخص شاه می نویسند و عده ای را روانه تهران می کنند که دسته جمعی این نامه را بدهند . ضمناً ، قبلاً با نزدیکان شاه تماس گرفته بودند که از شاه وقت بگیرند و خود آن عده نیز ، با این جمع در حضور شاه باشند تا شاه این نامه را در  حضور جمع بخواند و اگر توضیح خواست ، برایش توضیح بدهند .

محتوای نامه محرمانه ، که بعداً یکی از همان افراد برایم نقل کرد ، چنین بوده است :

“ما به شما می نویسیم: “خلد الله ملکه”،اما “خلد الله ملک” پادشاه اسلامی؛پادشاه اسلام پناه.اگر بنا باشد پادشاه ما به آتش پرستی بگراید ، همان مبارزه ای که در صدر اول اسلام ، با آتش پرستان بود ، اکنون نیز شروع خواهد شد .” شاه ، پس از خواندن نامه ، فورا گفته بود : آن مراسم را متوقف کنید .

آیت الله بروجردی ، در قضیه ای از شاه سخت ناراحت شده بودند ، از این روی ، به عنوان اعتراض ، موقعی که قرار بود شاه به قم بیاید ، از شهر خارج شدند و به حاجی آباد رفتند .

شاه برنامه ای داشت و می خواست اجرا کند به نام اصلاحات ارضی ، که مورد اعتراض شدید مرحوم آیت الله بروجردی قرار گرفت . شاه در پاسخ اعتراض آیت الله بروجردی ، نامه ای نوشت به این مضمون : “اصلاحات ارضی ، در ممالک اسلامی هم انجام گرفته است . مانند ترکیه ، پاکستان و … مصالح کشور را باید رعایت نمود ، نه خواسته های عده مال پرست را .”

جمله مهم این بود که نوشته بود :

 “ما دستور دادیم : قانون اصلاحات ارضی ، مثل سایر ممالک اسلامی اجرا شود .”

آیت الله بروجردی روششان این بود که : در مسائل مهم ، آقایان درجه اول را دعوت می کردند . علاوه بر گروه استفتا ، با آنان نیز مشورت می کردند .

از این روی ، برخی از بزرگان حوزه را دعوت کردند که در  جلسه مشورت برای پاسخ این نامه شرکت کنند . عده ای از جمله : حضرت امام رحمت الله علیه ، و شیخ عبدالنبی اراکی در این جلسه شرکت داشتند . نامه شاه را نشان یکایک آقایان دادند .

ضمناً شاه در عنوان نامه اش ، از آیت الله بروجردی تعبیر به حجت الاسلام کرده بود .

افراد ناراحت شدند که یک نفر از آقایان شرکت کننده گفت : رسم شاه همین است که برای همه آیات تعبیر به حجت الاسلام کند . یادم هست:حضرت امام ، نسبت به این جمله شاه ، “ما دستور دادیم …” حساس بودند . به آیت الله بروجردی پیشنهاد کردند که شما بنویسید :

“این خلاف قانون اساسی است و شاه چه حقی دارد بگوید : ما دستور دادیم . کشور مشروطه است مجلس دارد .”

ضمناً همان طوری که عرض کردم : در این جلسه علمای درجه اول بودند . از جمله حضرت امام و آقا شیخ عبدالنبی اراکی . جناب آقا شیخ عبدالنبی اراکی ، در همان جلسه فرمودند : من ایمن نیستم که نظر خودم را بگویم ؛ زیرا در این جلسه اجنبی وجود دارد . بعد از جلسه ، آیت الله بروجردی  ایشان را خواستند تا نظرش را بیان کند .

آیت الله بروجردی ، یک روز دیگر ، همه افراد جلسه را احضار کردند ، تا متن جوابیه را برای آنان بخوانند . مضمون جوابیه این بود : “شما که می گویید : در ممالک دیگر اسلامی ، قانون اصلاحات اجرا شده است ، آن ممالک ، اول جمهوری شدند بعد اصلاحات ارضی اجرا شد .”

نکته بسیار لطیفی بود که همه حضار به ایشان آفرین گفتند .

این موضع گیری آیت الله بروجردی موجب شد که : شاه ، تا زمان حیات ایشان ، مسأله اصلاحات ارضی را متوقف کند . این نبود جز ترس از آقای بروجردی . پس از فوت ایشان ، مجددا مسأله اصلاحات ارضی مطرح شد . حضرت امام رحمت الله علیه ، مخالفت کردند و آن مسائل پیش  آمد .

………………………………………………………………….

ر. ك: چشم و چراغ مرجعیت،مركز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،ص106.

 

 

 

پاسخی بگذارید