آیت الله صادق خلخالی می گوید:
سلیقه سیاسی آقای بروجردی مطابق سلیقه این آقایان(به خصوص حضرت امام)نبود.تا این که یک روز حضرت امام،به صورت قهر از منزل آقای بروجردی بیرون آمدند واز آن پس فقط در روزهای عزاداری وروز وفات آقای بروجردی حضرت امام آمده بودند.
از این سیاست خانه آقای بروجردی اینها دل خوشی نداشتند،با این حال هنگامی که آقای بروجردی می خواستند برای یک مسافرت چند ماهه به مشهد بروند،یگانه کسی که منزل ایشان را اداره کرد و وکیل مطلق آقای بروجردی بود حضرت امام بود.با این که ایشان کسالت داشتند،با این حال قول داده بودند به آقای بروجردی و رتق و فتق بیت ایشان را عهده دار شدند.
در اختلافات بین دستگاه وآقای بروجردی،مساله ای پیدا شد راجع به تغییر قانون اسامی وتفویض اختیار انحلال مجلسین به شاه.آقای بروجردی از این جریا خیلی ناراحت بودند ودو مرتبه حضرت امام را که به عنوان عضو برجسته ای از علمای بزرگ قم بود،فرستادند پهلوی شاه وفرمایشات آقای بروجردی را به شاه گفتند و شاه هم مطالبي گفته بودند ؛حضرت امام مطالب را آورده بودندو به آقای بروجردی گفته بودند.
کسانی که آقای بروجردی با آنها مشورت می کرد،آقایان حاج آقا مرتضی حائری،حضرت امام،سید محمد داماد وحاج آقا روح الله کمالوند ودو سه نفر دیگر بودند.
در رابطه با تغییر قانون اساسی که مثلاً به جای مذهب شیعه،اسلام باشد،می گفتند آقای بروجردی گفته:«نمی شود وباید مذهب ،مذهب شیعه باشد.»
آقای بروجردی کسی را که صلاحیت داشته باشد،وزین باشد وحرف روز را بفهمد غیر از آقای خمینی پیدا نکرده بود. ایشان را دوبار فرستاده بود به دربار،حضرت امام به ما می گفت:«من نمی خواهم بگویم که من چه هستم واز خودم ستایش کنم ولی شاه وقتی می خواست با من حرف بزند کنترلش را از دست داده بود.»
یعنی ابهّت وشخصیت امام،شاه را گرفته بود.شاه به تته پته افتاده بود.
آن موقع نگذاشتند جریان تغییر قانون اساسی صورت بگیرد،ولی در ضمن اختیارات شاه را زیاد کردند.مجلس موسسان درست کردند که شاه بتواند در صورت لزوم،مجلسین را منحل کند.
………………………………………….
كرباسچی، غلامرضا، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ،چاپ اول- 1380،مركز اسناد انقلاب اسلامی،ص173.