تلاش در راه وحدت مسلمین

 

 

 

آیت الله بروجردى در برهه اى زعامت جامعه اسلامى را به عهده گرفت كه جنگ فرقه ها، پیكره جامعه اسلامى را فسرده بود. دره اى عمیق بین فرقه ها ،بویژه شیعه و سنى كه هسته اصلى جامعه اسلامى را تشكیل مى دهند،ایجاد شده بود.

شیعه در نظرگاه برخى متعصبان سنى:« ربیبة الیهود و فصیلته و حامل الوثنیة والمجوسیه». سنى در نظرگاه برخى از متعصبان شیعه:[ انجس من الكلاب الممطوره].

دراین بین، آن كه ازاین كاروان بی كاروانسالار و گوسفندان بى شبان بهره مى برد، نیروهاى مرموز بیگانه بود. آیت الله بروجردى، عامل وحدت را در آشنایى فرقه ها با یكدیگر و تقریب دلها مى جست .

بحث این كه چه كسى خلیفه بوده و چه كسى نبوده و كدام بر حق و كدام بر باطل براى امروز جامعه اسلامى بحثى عبث و به دور از فایده مى دید،ازاین روى كرارا خطاب به عالمان شیعه مى گفت :

(مساله خلافت امروز مورد نیاز مسلمانان نیست كه ما با هم دعوا بكنیم . هر كه بود امروز چه نتیجه اى به حال مسلمین دارد؟ آنچه كه امروز، به حال مسلمانان مفیداست این است كه : بداننداحكام را باید از چه ماخذى اخذ بكنند.

براى رساندن این پیام به جامعه سنى با دارالتقریب پیوند خورد. احادیث و كتب الفت آفرین شیعه را كه در ضمن نشانگر تفكر شیعه نیز بود براى مطالعه و نشر به عالمان آن جامعه عرضه كرد.

پیامهاى شفاهى و كتبى به عنوان جامعه شیعه از طرف ایشان ارسال شد.

مواضع شیعه را در مسائل گوناگون، تشریح كرد.

این همگامى و همسوئى از طرف بزرگترین مرجع تقلید شیعه، علاوه براین كه عرصه ها را براختلاف تنگ كرد و دست ایادى تفرقه برانگیزاستعمار را برید سبب گردید: مذهب شیعه كه تا آن روز در بین دیگر مذاهب پایگاهى نداشت واز هر سوى طرد مى شد جایگاه و پایگاهى را كه سزاوارش بود بازیابد و به غربت وانزواى مذهب شكوهمند شیعه پایان داده شود.

مذهب شیعه به عنوان یكى از مذاهب بزرگ اسلامى در جامعة الازهر مصر، كرسى تدریس یافت . غباراز چهره حدیث[ ثقلین] زدوده شد واز محدوده شیعه پا را فراتر نهاد و شمول یافت . مهمترین كتابهاى تفسیرى ،روائى و فقهى شیعه در دیار مصر مورد مطالعه و تحقیق و تتبع قرار گرفت و به زیور طبع آراسته گردید.

آیت الله بروجردى، قهرمانانه سدها را یكى پس از دیگرى فرو ریخت و فرهنگ شیعه رااز حصار آهنینى كه خودى و بیگانه بر گردش استوار ساخته بودند رهانید و شیعه را به عنوان مذهبى منطقى و داراى روشهاى دقیق علمى  براى استخراج احكام از متن شریعت و عامل به حدیث شریف[ ثقلین] كه همه فرقه ها بر آن باور داشتند در بزرگترین پایگاه علمى سنى آن روزگار، یعنى جامع الازهر مصر مطرح كرد.این تلاش گسترده و سترگ سبب گردید عالمان سنى عمیقا درنگ كنند واین مذهب و بدنه اصلى آن را مورد مطالعه قرار بدهند. هر چه بیشتر درنگ كردند بیشتر شیفته شدند. فطرت پاك آنان در فتواى مفتى اعظم مصر شلتوت جلوه گر شد.

این حركت دقیق و متین آیت الله بروجردى درسى است آموزنده براى آنان كه به پندار خام خود با پشت كردن به جامعه اهل سنت و تمسخر گرفتن اقدامهاى اساسى جمهورى اسلامى در راه وحدت مسلمین و مطرح كردن مسائل اختلاف برانگیز، برآنند كه از حوزه تشیع دفاع كنند ! زهى خیال باطل .این حركت كور تیشه به ریشه است نه شناساندن تشیع  .

ویران كردن كاخ بلند وحدت است كه بزرگان با رنج و مشقت بنا نهاده اند.

مگراز وحدت چه بدى دیده ایم كه به تفرقه و دوئیت روى آورده ایم ؟

چرا حركتى راانجام مى دهیم و در كرسى مقدس تدریس سخنى را مى گوییم كه دشمن همیشه در كمین، بهره ببرد؟ مگر كسى آمده و گفته است : شما عشق به زهراى اطهر و فرزندان پاك و همسر فداكار او نداشته باشید كه شمااحساس خطر كرده اید؟

مگر كسى منكر ولایت على ( ع ) شده است كه شما وا ولایتا سر داده اید؟

از قضاى روزگار طرفداران و پیشگامان وحدت در حوزه تشیع چه در گذشته و چه در حال از شیفتگان فاطمه زهرا ،سلام الله علیها و شوهر و فرزندان آن عزیز بوده اند. هیچ كس، حتى دشمنان كینه توز اسلام دراین واقعیت نمى توانند تردید كنند.

پس در پى چه هستید و به كدام سمت و سو در حركت كه به تحریك شاگردان دست مى یازید؟ آیا واقعا نمى دانید و یا نمى خواهید بفهمید كه قضیه شیعه و سنى و نزاعها واختلافات این دو گروه بزرگ اسلامى زخمى است كهنه بر پیكر جامعه اسلامى ؟

چرا باید براین زخم نمك پاشید.ازاختلاف و روى در روى یكدیگر قرار گرفتن فرزندان اسلام چه سودى نصیب شما خواهدشد.

آیاا ختلاف و نزاع و كشمكش نصیبى غیراز ذلت و خوارى و زمین گیر شدن فرزندان اسلام خواهد داشت ؟ به گذشته برگردید وامروز جوامع اسلامى را مطالعه كنید ببینید براى عزت مسلمین و حتى مطرح كردن تشیع و دفاع از آرمانهاى آن كه شما خواهان آن هستید بلاشك راهى به جز همان راهى كه مصلحان از جمله آقاى بروجردى و حضرت امام رفته اند وجود دارد؟ پیشنهاد كنید!

این كه بروجردى بزرگ از چاپ كتابى كه در آن به خلفاء اهانت شده است جلوگیرى مى كند وازاین كه علامه امینى دراصفهان سخنرانى مى كند و به قضایایى مى پردازد كه وقت مطرح كردن آنها نیست شدیدا متاثر مى شود چه سمت و سویى را مى جوید كه مااز آن غافلیم .

پس بیاییم خالصانه به راهى گام نهیم كه بروجردى دراستوارسازى آن خون دلها خورده است .

…………………………………………………..

ر.ك:چشم و چراغ مرجعیت ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، ص 20 .

 

 

 

پاسخی بگذارید