پس از رحلت آیت الله بروجردی نخستین سوالی كه در ذهن عامهی مردم پدید آمده مسئلهی مرجعیت بود و اینكه از این پس چه كسی زعامت شیعیان را برعهده خواهد داشت. در میان شیعه مرسوم است كه پس از درگذشت مرجع تقلید، به بلند مرتبهترین مجتهد پس از او اعلام تسلیت گفته میشود. رژیم پهلوی كه فكر میكرد میتوان با یك حركت از پیش طراحی شده برای همیشه مرجعیت را از ایران خارج كرده… .
چند روز قبل از اعلام فوت آیت الله بروجردی مردم شهرری با آگاهی از بهبودی وضع عمومی ایشان كه از سوی پزشكان مخصوص اعلام گشته بود، به شكرانه سلامت كوچه بازار خود را چراغانی كرده بودند اما تقدیر چیز دیگری را رقم زد و رهبر مذهبی شیعیان در ساعت هفت و پنج دقیقه صبح پنجشنبه دهم فروردین سال 1340 رخت از جهان بست. به دنبال پخش این خبر شهر تاریخی و مذهبی ری در سوگ مرجع و رهبر دینی خود در غم و اندوه عمیق فرو رفت و مردم با حزن و اندوه بیسابقهای و با تعطیل كردن كسب و كار خود و پوشیدن لباس عزا عازم قم شدند تا در تشیع جنازه مرجع دینی خود شركت كنند.
حاج علی اكبر الفت در این مورد چنین میگوید: « قبل از اینكه خبر رحلت آیت الله بروجردی به طور رسمی از رادیو پخش شود این خبر از طریق افرادی كه در قم بودند به مردم رسید و هنوز صبح زود بود كه خبر در تمام شهر پیچید و مثل بمبی شهر را لرزاند. ساعتی بعد كسبه و بازاریان مغازههای خود را تعطیل كردند مردم هم دست از كار و فعالیت خود كشیدند و همگی سراسیمه روانه قم شدند، مردم ناراحت بودند و به خاطر نزدیكی شهرری به قم و احترام به مرجع خود دوست داشتند حضوراً در مراسم تشیع جنازه آیت الله بروجردی شركت كند. آن روز هر كس وسیله نقلیه داشت مردم را به صورت مجانی به قم میبردند. در حوالی میدان شهر ری پاركینگی به نام گاراژ خلیل خان وجود داشت كه رفت و آمدها به قم از آنجا صورت میگرفت. آن روز آنجا شلوغتر از همه روزها بود و هر لحظه اتوبوسهای پر از مسافر به طرف قم حركت میكردند، ما توسط یك ماشین سواری رفتیم چون در آن موقع بزرگراهی كه تهران را به قم متصل كند وجود نداشت. وقتی به آن جا رسیدیم متوجه توقف اتومبیلهای زیادی درآنجا شدیم مأمورین مانع از عبور سواریها و تاكسی میشدند. حدود ساعت 5/9 صبح بودكه آقای فلسفی با ماشین شخصی خود كه یك شورلت بود رسید، از ماشین پیاده شده به متصدی آنجا گفت كه : چرا مردم را معطل كردید، متصدی گفت: « ماشینهای سواری و تاكسیها اجازه عبورندارند» آقای فلسفی با حالت تندی گفت: چه میگویی: «آقا امروز همه مردم كشور عزادار هستند» و سپس تلفن را گرفت و به رئیس شهربانی زنگ زد و بعد مردم به سوی قم حركت كردند».[1]
حاج محمد حسین حریری میگوید: « بعد از رحلت آیت الله بروجردی مردم شهر ری دسته دسته به طرف گاراژ شهرری سرازیر شدند، جمعیت زیادی بود و همگی ناراحت و نگران بودند در قم بنابر وابستگی كه بین مردم و روحانیون هر شهر وجود داشت مردم شهر ری اكثراً به حساب آشنایی و همشهری بودن در اطراف شیخ عبدالرحیم كنی و شیخ حسین اثنی عشری گرد آمده بودندو جمعیت كه از اطراف و اكناف آمده بودند عجیب و غریب و غیر قابل تصور بود، آن روز عكسهایی از آیت الله بروجردی پخش میشد كه در زیر آن به زبان عربی نوشته شده بود «… ان الزمان لمثله العظیم روزگار در پرورش فردی مثل تو عقیم خواهد بود تا چند روز مغازهها و بازار شهرری تعطیل بود».[2]
پس از رحلت آیت الله بروجردی نخستین سوالی كه در ذهن عامهی مردم پدید آمده مسئلهی مرجعیت بود و اینكه از این پس چه كسی زعامت شیعیان را برعهده خواهد داشت. در میان شیعه مرسوم است كه پس از درگذشت مرجع تقلید، به بلند مرتبهترین مجتهد پس از او اعلام تسلیت گفته میشود. رژیم پهلوی كه فكر میكرد میتوان با یك حركت از پیش طراحی شده برای همیشه مرجعیت را از ایران خارج كرده و یك نیروی منتقد دولت و ملجأ مردم را از خود دور نماید، تاهم به تحكیم مبانی حكومت خود و هم اجرای سیاستهای اقتصادی – سیاسی مورد نظر آمریكاییها بپردازد، بلافاصله پس از رحلت آیت الله بروجردی تلگرافی به آیت الله العظمی محسن حكیم درعراق مخابره كرد و درگذشت آیت الله بروجردی را به ایشان تسلیت گفت، از طرف دیگر مساله تعیین اعلمیت مشكل عمده و مهمی بود كه مردم و نیروهای مبارز، بعد از فوت مرحوم بروجردی با آن رو به رو شدند و رژیم نیز به حساسیت این امر در آن برهه از زمان به خوبی پی برده بود.
حاج محمد حسین حریری در این زمینه میگوید:«بعد از فوت آیت الله بروجردی رژیم برای اعلم جلوه دادن آیتالله حكیم و آیتالله سید عبدالهادی شیرازی تلاش زیادی انجام داد، البته نسبت به عالم بودن آنها شكی نبود اما رژیم سوء نیت داشت و با این اقدام قصد خروج مرجعیت را از ایران داشت»[3]
مجتهدان مطرح شیعه پس از رحلت آیت الله بروجردی (در آغاز دهه چهل ) عبارت بودند از:آیات عظام حكیم، شاهرودی، خویی و سید عبدالهادی شیرازی در نجف، گلپایگانی، شریعتمداری، نجفی مرعشی و حاج آقا روح الله خمینی در قم، میلانی در مشهد و خوانساری در تهران. البته حاج آقا روح الله بیشتر به عنوان یك مدرس مطرح بود تا مجتهد. سفر مردم شهرری به قم علاوه بر تاثیرات روحی تاثیرات سیاسی هم به دنبال داشت و مردم در جریان اوضاع و احوال مرجعیت پس از رحلت آیت الله بروجردی قرار گرفتند.
شیخ آقا بزرگكنی مشاهدات خود را در این زمینه چنین روایت میكند:«من چون روحانی زاده بودم و با حوزه علمیه و مراجع در ارتباط بودیم به تبع آن در جریان مسائل قرار میگرفتم، روز فوت آیتالله بروجردی ما در منزل ایشان بودیم. شایع بود كه بین امام و آیت الله بروجردی در این اواخر اختلاف نظرهای بوجود آمده بود و امام وقتی درس فلسفه را شروع كردند از طرف آیت الله بروجردی مخالفتهایی ابراز میشد و ایشان نهی میكردند كه به طور عمومی مسائل فلسفی و حكمی را نباید شایع كرد زیرا عواقب و تبعات فاسده دارد، آن روز جمعیت به حدی بود كه بیم خطر جانی میرفت وقتی حاج آقا روح الله آمدند، در آنجا سه پرچم آماده شده بود آقایان تركها شریعتمداری را در نظر داشتند، قمیها و یك عده از اهالی تهران و شهر ریها بیشتر از همه طرفدار آیت الله نجفی مرعشی بودند، اعلام و بزرگان وجمعیت خاصه گردانندگان حوزه نیز نظر به آیت الله گلپایگانی داشتند. آن روز بحث و خبری از حاج آقا روح الله نبود ایشان خودش نیز در وادی نبود و حتی نهی میكردند، اما شاگردان حوزه میدانستند كه دارای چه قدرت علمی هستند و حتی معروف بود كه تمام كسانی كه در درس حاج آقا روح الله شركت میكردند از زبدهترین و نخبهترین افراد حوزه بودند بعداً، به طور طبیعی آنچه را كه خدا مقدر كرده بود روشن و برهن گردید و ما نیز تلاش كردیم تا مردم شهرری را بیشتر با ایشان و ابعاد شخصیتیتان آشنا كنیم ولی درهر حال مرجعیت و ازدیاد مقلدهای حاج آقا روح الله خواست خدا بود.»[4]
آیت الله غیوری نیز درباره اوضاع پس از فوت آیت الله بروجردی و مرجعیت امام می گوید: «بعد از فوت مرحوم بروجردی باید مقدماتی فراهم میشد تا شخص دیگری زعامت مسلمین را برعهده بگیرد. از طرفی، معمولاً رسم بر این است كه پس از فوت یك مرجع، باید اشخاصی كه برای مرجعیت مورد نظر هستند، برای مرجع فوت شده مجلسی ختم بگیرند. اما امام حاضر به انجام این كار نشدند و اعتقاد داشتند كه دیگران هستند و آنها ختم میگیرند، سی و هفت روز از فوت مرحوم بروجردی گذشت و به امام عرض كردیم كه همه آقایان و طلاب ختم گرفتهاند و شما اعلام ختم نكردهاید: و آن قدر به ایشان فشار آوردیم كه بالاخره شب سی و هفتم مجلس ختم گرفتند.
هر چند كه شاگردان امام هم خیلی مقدمات این مرجعیت را فراهم نكرده بودند و حتی چاپ حاشیه عروة الوثقی با هزار زحمت به گردن ایشان گذاشته شد تا اجازه چاپ آن را دادند. در واقع، خود حضرت امام اجازه فراهم كردن مقدمات را به شاگردانشان نمیدادند، شاگردانی كه غالب آنها بعد از فوت مرحوم بروجردی مقلد ایشان شده بودند، من نیز چند ماه مقلد مرحوم آیت الله آقای سید عبدالهادی شیرازی شدم و بعد بلافاصله به امام رجوع كردم».[5]
از مهمترین مقدمات مرجعیت كه امام حاضر به انجام آن نمیشدند پرداخت شهریه و شركت كردن مرتب و منظم در ختمها و ترویج و تبلیغ بود. علاقهمندان و شاگردان امام نیز از این قضیه سخت ناراحت بودند و برای پرداخت شهریه بر امام فشار میآوردند تا اینكه با اصرار و پافشاری بیش از حد ایشان پذیرفتند. آیت الله غیوری در این باره می گوید: «بعد از فوت مرحوم بروجردی باید مقدماتی فراهم میشد تا شخص دیگری زمامت مسلمین را برعهده بگیرد. از طرفی معمولاً رسم بر این است كه پس از فوت یك مرجع، باید اشخاصی كه برای مرجعیت مورد نظر هستند، برای مرجع فوت شده مجلسی ختم بگیرند. اما امام حاضر به انجام این كار نشدند و اعتقاد داشتند كه دیگران هستند و آنها ختم میگیرند، سی و هفت روز از فوت مرحوم بروجردی گذشت و به امام عرض كردیم كه همه آقایان و طلاب ختم گرفتهاند و شما اعلام ختم نكردهاید: و آن قدر به ایشان فشار آوردیم كه بالاخره شب سی و هفتم مجلس ختم گرفتند.
هر چند كه شاگردان امام هم خیلی مقدمات این مرجعیت را فراهم نكرده بودند و حتی چاپ حاشیه عروة الوثقی با هزار زحمت به گردن ایشان گذاشته شد تا اجازه چاپ آن را دادند. در واقع، خود حضرت امام اجازه فراهم كردن مقدمات را به شاگردانشان نمیدادند، شاگردانی كه غالب آنها بعد از فوت مرحوم بروجردی مقلد ایشان شده بودند، من نیز چند ماه مقلد مرحوم آیت الله آقای سید عبدالهادی شیرازی شدم و بعد بلافاصله به امام رجوع كردم».[6]
اولین شهریهای كه امام پرداخت نمود توسط آیت الله غیوری پرداخت گردید، آیت الله مسعودی در این زمینه میگوید: بعد از فوت آیت الله بروجردی آقای غیوری به منزل امام آمد و به من گفت پانزده هزار تومان پول در اختیار دارم كه میخواهم به عنوان سهم امام به آقا بپردازم، من از این ماجرا خوشحال شدم، چرا كه حضرت امام در پاسخ به سوال آقای اشراقی كه چرا شهریه نمیدهید، فرموده بود پول در اختیار ندارم، ما به اتفاق آقای غیوری، اشراقی و صانعی، خدمت امام رسیدیم و آقای غیوری وجه را تقدیم امام كردند. حضرت امام بیدرنگ پولها را به ما دادند و فرمودند «این پولها را ببرید و میان طلبهها در حجرات تقسیم كنید و به هر كس پانزده تومان بدهید».
بنده و آقای صانعی پولها را برداشتیم و به تك تك مدارس علمیه رفتیم و به هر طلبهای به میزانی كه امام فرموده بودند پرداخت كردیم، بعد خدمت امام بازگشتیم و عرض كردیم، «پولها تمام شده و به تعدادی از طلبهها نرسید!» آقای غیوری وقتی مطلع شدند، پرسید: «چه میزان لازم دارید؟» گفتیم حدود پنج هزار تومان ایشان پنج هزار تومان دیگر آوردند و خدمت امام دادند و ما هم در اختیار بقیه طلاب قرار دادیم و این در واقع نخستین شهریهای بود كه حضرت امام پرداخت نمود[7].
مردم شهر ری پس از رحلت آیت الله بروجردی با مراجعه به روحانیون شهر از آنان خواهان معرفی مرجع بودند در این خصوص حاج عباس عظیمی میگوید:«پس از رحلت آیت الله بروجردی تقریباً اكثر شهر ری برای تكلیف به حاج آقا حسین اثنی عشری[8] رجوع میكردند. ایشان از روحانیون مورد احترام شهرری و از شاگردان شیخ محمد تقی بافقی بودند كه مردم را به سید عبدالهادی شیرازی ارجاع می دادند».[9]
حاج تقی جعفری در مورد انتخاب مرجع تقلید بعد از فوت آیت الله بروجردی میگوید:«در آن زمان در شهرری روی سه نفر بحث میشد. شیخ ابوطالب حائری و شیخ حسین اثنی عشری مردم ابه سید عبدالهادی شیرازی ارجاع میدادند.[10]
به نظر میرسد كه اكثر اهالی شهرری پس از درگذشت آیت الله بروجردی به خاطر احترامی كه نسبت به آیت الله شیخ حسین اثنی عشری داشتهاند و این كه بیشتر از ایشان كسب تكلیف میكردند مقلد آیت الله سید عبدالهادی شیرازی شدند و چون ایشان قبل از فرا رسیدن نخستین سالگرد درگذشت آیت الله بروجردی دارفانی را وداع گفتند مردم شهرری به مراجع دیگر چون آیت الله مرعشی نجفی، گلپایگانی روی آورند. با این وجود در دوره پرتلاطم سالهای 41-42 چنان تقدیر رقم خورد كه آرام آرام نام حاج آقا روح الله نیز به عنوان مرجعی مسلم مطرح شد.
منابع:
[1] ـ مصاحبه با علی اكبر الفت، شهر ری.
[2] ـ مصاحبه با محمد حسین حریری، شهر ری.
[3] ـ همان.
[4] ـ مصاحبه با شیخ آقا بزرگ كنی ، شهر ری.
[5] ـ غیوری.
[6] ـ خاطرات آیت الله غیوری ، ص 228
[7] خاطرات آیت الله مسعودی خمینی،تدوین جواد امامی، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی،1381 ص 203
[8] حاج حسین اثنی عشری فردی زاهد، مخلص و متعهد بود او برای گذراندن زندگی نه تنها چیزی از كسی نمیگرفت، بلكه در خانهی هیچ كسی حتی یك فنجان آب جوش هم نمیخورد، ایشان از شنیدن و دیدن ناهنجاریهای اجتماعی و منكرات به شدت عصبانی میشد و در امر به معروف و نهی از منكر بسیار جدی بودند، اگر با منكری برخورد میكرد به شدت با آن مقابله میكرد، در مجالس عزاداری هم سخنران بود و هم مرثیه خوان و با ریاكاری و ریاكاران در مجالس با شدت مبارزه میكرد . ك به، محمد مهدی ری شهری، خاطرهها، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی 1381، ص 17.
[9] ـ مصاحبه با حاج عباس عظیمی، شهر ری، 1387.
[10] ـ آیت الله غیوری از جمله كسانی بود كه پس از فوت آیت الله بروجردی مدتی از سید عبداهادی شیرازی تقلید می كرد. خاطرات آیت الله غیوری ، ص 58.
[11] ـ مصاحبه با حاج تقی جعفری،شهر ری 1387.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی سازمان اسناد انقلاب اسلامی.