فصل سوم :حالات و مقامات و تاریخ حیات سید محمد طباطبائی

 

 

 

من کسی را سراغ ندارم که تاریخ حیات این سید بزرگوار را به تفصیل نوشته باشد. آری گذشته از تألیفاتش بر منابع اندکی دست یافتم که ممکن است چیزهائی از آنها به طور اجمال راجع به تاریخ حیات وی استخراج نمود.

ما نخست آنها را ذکر  می­کنیم سپس آنچه را از آنها استخراج کرده­ایم  می­آوریم:

سید بزرگوار عبدالله بن نور الدین بن نعمت الله جزائری قدس الله اسرارهم – متولد در سال 1114(1)و متوفی در سنه 1173 در ذیل اجازه

صفحه / 102

 کبیره­اش به تاریخ دوم جمادی الآخره سال 11686 در شمار علمائی که از سال 1097 تا آن سال بوده­اند،  می­نویسد: «سید محمد طباطبائی پسر خواهر ملا محمد باقر مجلسی، علامه­ای محقق و دارای دانشی وسیع و روایت بسیار بود. او راست مصنفات زیاد که از جمله شرح مفاتیح ناتمام، و رساله­ای در تحقق معنی ایمان است که فوائد مهمی را در آن آورده  است و نسخه­ای از آن را به من داد.

من او را در اوقات اقامتش در بروجرد زیاد دیدم، و در بسیاری از مسائل فقهی و غیره با هم مذاکره کردیم، و دیدم که دریای مواجی است. او با کسانش به عراق منتقل شد و مدتی در آنجا ماند. آنگاه به قصد بازگشت به بروجرد از عراق بیرون آمد. چون به کرمانشاه رسید اهالی از وی خواستند در آنجا اقامت کند، او هم در آنجا ماندگار شد تا این که وفات یافت، رحمة الله علیه(2).»

عموی علامه ما قدس سره(3)در حاشیه مواهب السنیه می­نوسید: «این سید محمد از بزرگان سروران مجتهدین و اعاظم علما و فقهاء راشدین، حاوی فروع و اصول، و جامع معقول و منقول بود. مصنفاتی دارد که از جمله کتاب شرح مفاتیح است. من بر دو جلد آن دست یافتم و رساله­ای در تحقیق اسلام و ایمان و رساله­ای در موالید پیغمبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام و تعداد اولاد و زنان و ایام وفات و محل دفن آنها،

صفحه / 103

 و شرحی بر زیارت جامعه (کبیره) و رساله­ای در حکم روزه روز عاشورا. این رساله را به خط جدم سید جواد دیده­ام که آن را از او دانسته است و جز اینها از رسائل. رساله­ای هم به او نسبت  می­دهند در اسرار اشکال مخصوص به حروف تهجی.

 میلاد شریف او در اصفهان اتفاق افتاده و چنانکه به خط جدم سید جواد رحمت الله علیه دیده­ام محل اقامتش در نجف اشرف بوده است. مرقدش در بروجرد زیارتگاه معروفی است، مردم آن را زیارت  می­کنند و از آن تبرک می­جویند. مرقدش در مقبره صوفیان نزدیک جاده و قلعه، در سمت راست خارج شهر، و سمت چپ کسی است که وارد شهر  می­شود.

شنیده­ام وصیت کرده بود او را در راه زوار مشاهد مشرفه به خاک سپارند، به همین جهت در آنجا مدفون شده است. او طاب ثراه مدت زمانی را در این شهر (بروجرد) اقامت داشت. شنیده­ام مردم بروجرد در سفری که به آنجا آمده بود از وی خواسته بودند در شهر آنها بماند و آنها را ارشاد و هدایت کند، زیرا بسیاری از آنها  میل به تصوف داشته­اند و این به اغوای رؤسای صوفیه بوده است. او طاب ثراه چند فرزند داشت(4).»

صاحب روضات الجنات در شرح حال علامه بحر العلوم بعد از آنکه او را بدین گونه نام  می­برد: «سید محمد مهدی بن سید مرتضی بن سید محمد حسنی حسینی طباطبائی» و قسمتی از مناقبش را ذکر  می­کند،  می­نویسد: «بدان که علت تعبیر وی از همنام ما علامه مجلسی به دائی اینست که جد امجد او سید محمد طباطبائی و پدر پدرش سید مرتضی … تا آنجا که  می­گوید: «این جناب اجل اقدم میر سید محمد طباطبائی از

صفحه / 104

 متوطنین شهر بروجرد ایران بود، سپس با خانواده و کسانش به عتبات عالیات منتقل شد و مدتی مدید عمر خود را در آنجا صرف خدمت به اجداد امجاد خود کرد، آنگاه نظر شریفش بر این قرار گرفت که به وطن سابق خود مراجعت کند. چون به شهر کرمانشاه رسید، مردم آنجا به وی پیشنهاد کردند نزد آنها بماند و در شهر آنها اقامت گزیند. او هم مسئول ایشان را اجابت نمود و بقیه ایام زندگانیش را در آنجا بسر برد. و چون او در آنجا رحلت نمود، خانواده و کسانش به بروجرد منتقل شدند. آنها در آنجا بودند تا آنکه صاحب ترجمه (بحرالعلوم) در افق خاندان ایشان طلوع کرد و همت عالیش او را بر آن داشت تا به تحصیل و تک میل معلومات خویش اهتمام ورزد، و در دهه دوم زندگیش برای ادامه تحصیل به نجف اشرف رهسپار شود، و در مجاورت جدش امیر المؤمنین علیه السلام بسر برد.

او (بحر العلوم) در آنجا در سایه عنایت مولی مرتضی(5)زندگی کرد و در همانجا نیز درگذشت. بقیه افراد بزرگوار قبیله­اش در نجف اشرف باقی ماندند، و به کارهای مهم اشتغال ورزیدند(6).»

سپس  می­پردازد به بیان وصف جد ما سید جواد(7) و عموی علامه ما(8) قدس سرهما.

شیخ بزرگوار خبیر نوری قدس سره  می­نویسد: «هفتم از اولاد ملا محمد صالح مازندرانی قدس سره و همسرش آمنه دختری است که

صفحه / 105

 همسر عالم نحریر ابو المعالی کبیر بوده و او چهار پسر و دو دختر داشته است. یکی از پسرانش  میر ابوطالب است و او دختری از خود باقی گذاشت که همسر دانشمند بزرگوار سید محمد بروجردی پسر سید عبد الکریم بن سید مراد – بقیه نسبش را مطابق آنچه ذکر کردیم  می­آورد – سپس سخن سید عبدالله جزائری را طبق آنچه ما از وی نقل کردیم نقل  می­کند، آنگاه  می­گوید: «سید محمد بروجردی دختری داشت که همسر استاد اکبر علامه بهبهانی طاب ثراه بود، و آن بانو مادر علامه آقا محمد علی بود، و هم پسری داشت و او سید بزررگوار سید مرتضی بوده. این سید مرتضی هم دو پسر از خود باقی گذاشت، یکی سید جواد پدر سید علی­نقی و او پدر عالم اجل اسعد میرزا محمود بروجردی معاصر قدس سره است.

حاج  میرزا محمود در حاشیه «مواهب السنیه» اش که شرح کتاب الدرة الغرویة(9) است، در شرح حال اجدادش، بعد از ذکر سلسله پدرانش  می­گوید: «این سید محمد از بزرگان علماست … تا آنجا که  می­نویسد: مرقد او در شهر بروجرد مزار معروفی است.»

پسر دوم سید مرتضی، آیت خداوند در ز مین … سید محمد مهدی

صفحه / 106

مشهور به بحر العلوم است. خواهر ملا نصیر پسر ملا عبدالله پسر ملا محمد تقی مجلسی و دخترش همسر سید  میر ابوطالب بوده­اند، و از اینجا علامه طباطبائی (بحر العلوم) از دو سوی به مجلسی نسبت  می­رساند(10).»

………………………………………………………………………………………

1- گویا آیت الله فقید نظر به نوشته سید عبد اللطیف شوشتری در کتاب »تحفة العالم» داشته اند که این تاریخ را در تولد سید عبدالله آورده اند. مرحوم معلم حبیب آبادی در مکارم الآثار چون دیده این تاریخ ایرادی دارد، آن را در 1104 دانسته است، ولی دوست فاضل معاصر که خود از اهلبیت و اهل تحقیق است در مقدمه »تذکره شوشتر» با تحقیقاتی، تاریخ ولادت سید عبدالله را 1112 دانسته و صحیح نیز ه مین است.

2- اجازه کبیره، ص 175.

3- مرحوم حاج  میرزا محمود بروجردی که خواهیم شناخت. مواهب السنیه در فقه از تألیفات اوست.

4- مواهب را در دسترس نداشتم که جای آن را مشخص کنم.

5- مرتضی در اینجا علی (ع) است ولی نام پدر بحرالعلوم هم مرتضی بوده و از اینجا کنایه ای بلیغ به کار برده است.

6- روضات الجنات، ج 7، ص 203.

7- برادر بحرالعلوم و جد سوم آیت الله بروجردی.

8- حاج  میرزا محمود بروجردی عموی پدر آیت الله فقید.

9- الدرة الغرویه، همان منظومه و اشعار علامه بحرالعلوم در فقه است که معروف به »دره»  می باشد. فقهای ما گاهی بحر العلوم را به خاطر آن »صاحب دره»  می نامند. بنابراین مواهب السنیه حاج  میرزا محمود بروجردی، شرح دره عمویش علامه بحرالعلوم است. دره غرویه هم به معنی درّ نجف است. در نجف معروف است و آن سنگ ریزه های بیابان نجف است که در فصل زمستان گاهی بر اثر ریزش باران شفاف و روشن  می شود و آن را به صورت نگین انگشتر در  می آورند. نویسنده خود یکی از آنها را دادم تراشیدند و نگین انگشتر کردم و سالها در دست داشتم. به هر کس  می گفتم این در را از  میان ریگزار نجف اشرف در بین مسجد سهله و نجف برداشته ام و از این قبیل ریگهای روشن و در مانند در آنجا زیاد است، باور ن می کرد.

10- فیض القدسی، ص 130.

 

 

 

پاسخی بگذارید