هرچه مراتب كمال نفس بالاتر برود و اوج بگیرد و صفای نفس و اخلاص آدمی برای خدای تعالی افزونتر گردد تقرّب او به ساحت قدس الهی زیادتر خواهد گردید.
و از مطالب گذشته روشن گردید كه مرحوم آیةاللّه العظمی آقای بروجردی ـ أعلی اللّه مقامه ـ در مسیر بندگی خدا به مراتب بالایی رسیده بودند و به حقیقت میتوان او را خداجو و بنده خالص و صالح وفانی در راه خدا نامگذاری كرد.
و از اینرو طبیعی است كه مورد عنایات غیبی و الطاف عمیم جلی و خفی خداوند متعال قرار بگیرند. قبلاً مطالبی راجع به مكاشفات ایشان یادآور شدیم واینك دو جریان شگفت انگیز و تكان دهنده راجع به كرامات و مقامات رفیع و معنوی آن بزرگوار نمونه میدهیم:
1. آیةاللّه العظمی آقای حاج شیخ لطف اللّه صافی ـ دامت بركاته1 ـ در سال حدود 1395 یا 96 قمری در فصل تابستان به «ویریج» قم (اقامتگاه تابستانی) حضرت آیةاللّه العظمی مرحوم آقای گلپایگانی رفتند تا ایشان را ملاقات كنند، شب را در خدمت آقا ماندند و اتفاقاً صحبت از مرحوم آیةاللّه زاده معظّم آقای سید احمد طباطبائی (آقازاده كوچك مرحوم آیةاللّه العظمی آقای بروجردی) ـ كه در آن تاریخ در قید حیات بودند و در تهران ادامه زندگی میدادند ـ پیش میآید، آیةاللّه صافی سفارش اكید راجع به آقازاده مرحوم بروجردی به آیةاللّه گلپایگانی میكنند و میگویند: باید به ایشان رسیدگی شود، نكند گرفتار باشند و از این قبیل مطالب.
آیةاللّه صافی در همان شب در خواب میبینند كه خدمت حضرت آیةاللّه العظمی بروجردی(1) هستند و آقا اظهار لطف میكنند و نیز وجهی را به ایشان مرحمت میفرمایند، ولی ایشان از گرفتن آن خودداری میكنند. مرحوم آیةاللّه العظمی بروجردی میفرمایند: «بگیرید كه این جایزه من به شما میباشد»؛ لذا ایشان هم میگیرند و میبینند كه هزار تومان است.
باری، ایشان شب بعد به قم مراجعت كرده و حسب المعمول برای اقامه نماز صبح به مسجد رضوی (خیابان باجك) میروند. بعد از نماز یكی از ارادتمندان ایشان كه در تهران ساكن بوده به حضورشان میآید و وجهی را تقدیم ایشان میكند و میگوید:
من دیروز اذان صبح بدینجا آمدم كه با شما نماز بخوانم و این وجه را تقدیم كنم؛ و لیكن شما تشریف نیاوردید.
بعد میبینند كه آن وجه هزار تومان كامل است.
اكنون اشراف روحی آن بزرگمرد را بنگرید كه همان شب كه ایشان سفارش فرزند آن بزرگوار را به آیةاللّه العظمی گلپایگانی كردهاند او از جریان اطلاع داشته و از این موضوع مبتهج و خرسند گردید و حتی جایزه برای ایشان مقرّر میدارد و در بیداری هم درست به وقوع میپیوندد و وجه هم درست مطابق وجه مرحمتی آن بزرگوار بوده است!
2. مرحوم آقای حاج سید حسین نظام؛ كه از اهل منبر با اخلاص قم و از ذاكران دلداده حضرت امام حسین7 بودند در مجلسی كه این جانب خود حاضر بودم نقل كرده و گفتند:
بنده در زمان مرحوم آیةاللّه العظمی بروجردی از دو نفر بازاری به گوش خود شنیدم كه به آن بزرگوار جسارت میكردند، مدتها گذشت تا یك وقتی آقای حاج سید علی بهبهانی كه از اخیار بود و سابقاً در قم سكونت داشت و اكنون در تهران ساكنند به قم آمده و نزد من آمد و گفت: “آقای نظام! من خوابی دیدهام”. گفتم: بفرمایید. گفت: “در خواب دیدم كه امام زمان ـ عجّل اللّه تعالی فرجه ـ ظهور فرموده و در آن طرف رودخانه كه باغ مهندسیه معروف و فعلاً اداره آب است منزل كردهاند، من رفتم دیدم خیمههای زیادی زده شده و یك خیمه بزرگ، در وسط است كه نور از آن متصاعد است و بالا میرود آمدم جلو در آن خیمه و سلام عرض كردم، امام یك شمشیر به من دادند و فرمودند: “برو فلان و فلان را گردن بزن و بیا”.
مرحوم آقای نظام گفتند:
من تا این را از ایشان شنیدم، گفتم: آقای بهبهانی! آن دو نفر فلان و فلان نبودند؟ آقای بهبهانی برخاست و لبهای مرا بوسید و گفت: “آری، شما از كجا خبر داشتید؟” گفتم: آخر این دو نفر به آقای بروجردی بد میگویند و جسارت میكنند. گفت: آری، همینها بودند!
خداوند روح مطهّر آن بزرگوار را در أعلی علّیین جا دهد و بهرهای از دعای خیر او را شامل حال ما گرداند..
………………………………………………………………………
1 . از مراجع تقلید معاصر.