غیرت دینی آن مرد بزرگ

 

 

 

از صفات برجسته آن زعیم بزرگ اسلامی شدّت غیرت دینی ایشان است. نمونه‏های غیرت دینی ایشان و شدّت اهتمامی كه در حفظ حدود و ثغور شریعت داشتند بی‏شمار است؛ نعره‏های اهل ضلال و الحاد و زمزمه‏های مفسدان و ملحدان را از هر كجا كه می‏شنیدند برای خاموش كردن آن می‏شتابیدند و تا خاموش نمی‏گردانیدند از پای نمی‏نشستند. اگر می‏شنیدند گروهی از گمراهان به عنوان بهائیت یا به عنوان شیخی‏گری یا به عنوان صوفی‏گری یا به عناوین ضلالت‏آور دیگر در نقطه‏ای مشغول به تحریف عقاید مردم و از بین بردن ایمان و مبانی دینی آنانند، گویا دنیا بر سرش خراب و جهان در نظر مباركش تیره و تار می‏گردید و فوری به چاره‏جویی می‏نشستند.

خوش‏بختانه انسان‏های فداكار هم وجود داشتند كه به امر آن بزرگوار به میدان مبارزه می‏آمدند و خواسته‏های او را دنبال می‏كردند و بساط گمراهان را در هم می‏ریختند؛ مهم‏ترین آنان زبان گویای اسلام و خطیب نابغه، جناب آقای حاج شیخ محمد تقی فلسفی ـ رضوان اللّه علیه ـ بود و بعد هم دو خطیب محترم و عالی‏قدر آقای حاج شیخ مرتضی انصاری قمی و آقای حاج شیخ علی اكبر تربتی بودند كه هر كدام با خصوصیت خاص خودشان به ابطال و امحای دعوت‏های باطل می‏كوشیدند.

در فتنه خطرناك بهائیت و فساد و شرارت‏های آن‏ها و زمانی كه آنان با انواع دسیسه در سیاست و اقتصاد كشور اسلامی دست انداخته بودند، آن زعیم عظیم به پا خاست و مقدّمات را فراهم آورد كه آقای فلسفی از رادیو سراسری، در خلال ماه مبارك رمضان آن‏هم به صورت پخش مستقیم به تبیین گمراهی این گمراهان و فساد آنان در جامعه پرداخت و سخنرانی‏های روشن‏گرانه بسیار جالبی را ایراد می‏كرد و سراسر كشور از آن بیانات سحّار بهره‏مند می‏شدند.

و خلاصه فضاحت و رسوایی آنان را بر ملا كرد و شكستی غیر قابل جبران با سخنرانی‏های گرم و دل‏نشین خود به آن عوامل فساد داد كه تا آن روز، سابقه نداشته است هرچند كه با كمال تأسّف، عوامل استعمار نگذاشتند این برنامه به پایان برسد.

در جریان حكم اعدام مسلمانی در برابر قتل یك بهائی آرام ننشست و با این‏كه فقط یك روز مجال بیش‏تر نداشت آن غیور به تمام معنا به پا خاست و اقدام كرد و با این‏كه مركز اجرای حكم یزد بود و آقا در قم بودند و اقدامات می‏بایست از تهران باشد، با این حال چنان غیورانه اقدام كرد تا آن حكم غیر عادلانه را لغو نمود و جان عزیز مسلمانی را نجات داد.

در قضیه انحرافات شیخی گری در رفسنجان اقدام كرد، مرحوم حاج انصاری و زمانی مرحوم آقای تربتی را بدان‏جا فرستاد تا با منابر پرشور خود بدعت‏های بدعت گزاران را بر ملا و آشكار سازند و آن منحرفان را سرجای خود بنشانند.

در داستان انحرافات شیخی گری یا تصوّف در آباده، مرحوم حاج انصاری را فرستاد تا با بیانات جالب خود توانست انحراف آن عمامه به سر مروّج شیخی‏گری را برای مردم روشن سازد و او را سرجای خود بنشاند.

در یكی از شهرهای فارس اختلافی بین دو نفر از آقایان اهل علم صورت گرفت، خبر به سمع مبارك زعیم بزرگ رسید ایشان با تلگرافی از مرحوم آیة‏اللّه حاج سید ابراهیم حق‏شناس جهرمی ـ رضوان اللّه علیه ـ كه نماینده وی در جهرم بود، خواستند كه بدان شهر روند و حل اختلاف مزبور را بنمایند.

این غیور برای اسلام و روحانیت نمی‏توانست خود را قانع كند كه دو نفر روحانی در شهری هرچند دور افتاده با هم اختلاف و مشاجره داشته باشند.

غیرت دینی‏اش نمی‏گذاشت در برابر خلاف شرع سكوت كنند و آرام بنشینند هر چند به صورت اظهار ارادت و علاقه به خود ایشان صورت بگیرد.

از جمله مظاهر غیرت دینی آن مرد بزرگ، حفظ موقعیت علمای بزرگ و مراجع عالی‏قدر و رجال دینی بود و یكی ازمناظر آن كه این جانب نیز شاهد بودم، قضیه درگذشت مرحوم مغفور علاّمه محقق آیة‏اللّه آقای سید علی یثربی كاشانی است كه از اعلام مجتهدین آن عصر بودند و مرحوم زعیم بزرگ، به مقامات علمی او اعتقاد داشته و از وی احترام و تجلیل می‏كردند و مباحثه‏ای میان آقا با ایشان روی مسئله بقای بر تقلید از میت صورت گرفته و گویا آن مباحثه در تغییر فتوا و رأی مبارك ایشان اثر داشته است و حتی بنا بر مسموع، آقا از ایشان خواسته بودند كه در قم بمانند و تدریس كنند، ولی آن مرحوم نپذیرفته و عذر خواسته بودند. به هر حال وقتی مرحوم آقای یثربی كاشانی در كاشان چشم از جهان فرو بست، مرحوم آیة‏اللّه العظمی بروجردی برای تجلیل از مقام شامخ علمی آن عالم محقق و مجتهد محترم كاروان‏ها را از قم به راه انداختند و اتوبوس‏های متعدد مجّانی در اختیار طلاب و هیئت علمیه قرار داد تا آقایان به كاشان رفته و در مراسم تشییع و فاتحه آن بزرگوار شركت كنند و این جانب خودم با آن كاروان‏ها بودم و شب را هم در كاشان ماندیم و فردای آن روز مراجعت كردیم.

و نمونه‏ای دیگر از غیرت دینی آن بزرگوار این كه یكی از خصّیصین ایشان نقل می‏كردند كه در حوزه، كتابی تألیف شده و نویسنده‏ای كتابی نوشته بود كه مطلوب خاطر دیرپسند آن زعیم عالی‏قدر واقع نشده و در مطالب و نوشته‏های او اشكالاتی به نظرشان آمده بود و ایشان سخت‏نگران و ناراحت بودند كه من پول و وجه مربوط به امام زمان7 بدهم و صرف كنم و نتیجه‏اش این باشد آیا مجوّز دارم كه شهریه بدهم كه این اثرش باشد؟!

 

 

 

پاسخی بگذارید